۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه



پرواز بر فراز چالشها:
تنها راه بقا کشور در این شرایط دشوار و صعب بحران اقتصادی وبحران فقر و بیکاری تشکیل دولت توسعه گرا و کارامد و گریز بحرانی است که فقط می تواند توسط دکتر قالیباف ایجاد شود که همچون اقای اوباما نه از تبار اشراف است و نه ترس پیشه ایی پرهراس و نه اشوب طلبی انارشیست و لمپن سیاسی .
( گذر و گذاری بر اندیشه ها وکارکردهای دکتر قالیباف - کوه پاره ایی مهرافرین- تفسیری از دکتر راوری بزرگ در مورد دکتر قالیباف)
برهمه چیز کتابت بود / مگر / بر اب/ و اگر گذرکنی بر دریا / از خون خویش / براب / کتابت کن / تا ان که از پی تو در اید / داند که / عاشقان و مستان و سوختگان رفته اند و...
(ابوالحسن خرقای . تهیه و تنظیم م. پزشکی )
برای مردی که توانست با تغیر و تحول فکری حوزه ی پیرامونی خود را بهتر از انتظا ر نماید و بی ان که بهانه ایی برای اخلال در روند توسعه ی شهروندی و ...ایجاد کند روحی تازه و مفرح را در شکوفایی خرد انسانی گشود . مردی که توانست در نبود راهبرد های کلان ملی- معضلی دیرپا و کهن ریشه در انقلاب اسلامی که هنوز تکلیف خویش در درک و بهبود زندگی ایرانیان و یا حفظ میدان های القایی مفروض امنیتی را نمی داند و هر لحظه به راهی می تابد و....- ساختار هوشمندانه ایی برای فن اوری فکر افزارها بیابد و سازوکاری توسعه افرین را تعریف نماید.مردی است که باید دوباره اورا شناخت اما نه از منظر پیش داوری بلکه از دیدگاه قضاوتی برای شرافت انسان بودن و انسان ماندن .

نوشتن در مورد انساني كه او را كمتر ديده اي شايد اندكي دشوار و مضحك باشد ، اما غرضم از نوشتن اين مطالب آن بود كه مي خواستم با انتقال طعم زندگي يك مرد به ديگران آن هم به مستقيم ترين نحو ممكن آن مرد را براي آنها که شناختی از شخصيتي او ندارند موجود گردانم.مردی که از تکه پاره های ارزو و امید با سازگاری بسیار توانست راهی برای ترمیم امید بر باد رفته ی همکاران و همراهانش بیابد و بی ان که زندانی خود خواسته ی ایدئولوزی و تفکر خود گردد سازوکاری برای همزیستی و همکاری بر اساس تنوع و کثرت اندیشه بسازد و پهنه ایی از عمل و کردار شایسته را پیشه ساخته و به دیگران بیاموزد .
عزم آن است كه در مورد انساني بنويسم كه در اوج عادي بودن( نه فرزند ایت .. است گرانمایه و نه جلادی است دون صفت ) داراي نبوغ – استعداد وپشتكار شگرفي است ، استعدادي كه برترين نقطه ي قوت او فهم چالشها و بحرانهايي است كه ژرفاي بي انتهايي مي توانست داشته باشد و دارد و شتابي شگفت در گذار از تنگناها و دشواريها ي بسياري كه قادر بود همچون طوفاني مهيب بخشهايي از جامعه و ساختار ها ی اجتماعی را در هم بكوبد و او توانست با پيش گرفتن گذرگاههاي نا متعارف معضلات فراوري را در هم پيچد و با گزينش روشهايي ويژه بر فراز چالشها پرواز كند اين نوشته تعبيري گونه اي است شايد براي انتقال طعم زندگي مردي كه بر فراز چالشها پرواز مي كند.
گمانم بر آن است كه بسيار خوشايند خواهد بود كه بتوانیم در يابيم كه يك انسان عادي چگونه مي تواند با پشتكار ، عزم ، اراده و ايمان به هدف قادر است در اوج به پرواز در آيد و از انساني شبيه به همه ي ما ، شخصیتی جذاب و فرازمند بسازد . شايد هم اين توصيف خوشايند در پيش در آمد اين نوشتار باشد كه بنويسيم با يك دنيا محبت مي خواهيم باري را كه مردي از معضلات بر دوش كشيده ترسيم نمائيم و بي آن كه احساسات ديگران را جريحه دار سازيم و يا جسارتي بي شرمانه نسبت به ديگر انسانها روا داريم ، پرواز آن مرد بر فراز چالشها را ترسيم و نقاشي كنيم.

چرا چنين عزم و اراده اي ما را به پيش مي راند . چرا اسیمه سر از اوای حزن انگیز نفرت خود ساخته به اقتدار مهربانی و شرافت پناه می بریم ؟
ایا بخاطر ان که با تکرار مکررات دل اشوبه اور رویاهای سرزمین مادری را در تحقق بهاری سرشار از زیبایی و دانایی به چالش نمی کشد ؟
ایا بخاطر ان که در شکست هیچ انسان پاکیزه سرشتی پیروزی خود را جستجو نمی کند ؟
ایا بخاطر برون سازی توابع ارزشی از زیر مجموعه های نفرت و منازعه ی بی حاصل در داخل و خارج از کشور ؟
ایا بخاطر احیا و باز افرینی امید و فرصت دهی به همه ی انهایی که توان کار دارند داخل یا خارج از کاست قدرت حاکم ( که راست و چپش بی درو یا ادربایتیک سیستمی را دارند ) ؟
ایابخاطر گریزش از میان مایه گی و بی مایه گی اندیشه ای ؟
ایا بخاطر امید بی پایان و فنا ناپذیرش به مهرورزی خرد مندانه و ارزوهای بزرگش در توسعه ی ملی ؟
ایا بخاطر ان که سازگاری خاصی برای ترمیم گسل ها و گسست هایی که در حال چند پاره کردن جامعه هستند دارد ؟
آيا به سبب آن كه توانست ( دکتر قالیباف )از روستايي دور از ذهن به اوج پايتخت برسد ؟
آيا به سبب آن كه قد و قامتي رشيد و تناور و چهره اي دلنشين دارد ؟
آيا به خاطر آن كه توانست بدون گستاخي بي شرمانه – لمپنیسیم سیاسی اجتماعی - بر فراز هياهوي انديشه هاي هوشمندانه بايستد؟
آيا به خاطر آن كه توانست در ميان آشفتگي بي نظم ساختارهاي نا مناسب سازه ها و سامانه هايي پا بر جا و قانونمند بسازد ؟
آيا به خاطر آن كه توانست با فقدان تشريح جزئيات نا بساماني ها ، سامان بخش آرزوهاي بسياري باشد ؟
آيا به خاطر ترجيح عمل بر گفتارهاي دلنشين و وسوسه انگيز؟
يا
به خاطر آن كه توانست در همهمه و هياهوي خوفناك تنش زا و بحران سازيهاي ژرف دردناك ، گذرگاههايي خاموش را بيابد و از ژرفاي چالشها بكاهد و بي آن كه خود نمايي را پيشه سازد ، به سلامت از ساختارهای مولد ا ندوه و درد و غم جامعه ، ملت و حداقل بخشهايي از زندگي مردم بكاهد ؟
يا
به خاطر انديشه ها و دانش فاخر و كمال گراي نوين و آرامش بخشي كه دارد ؟
یا به خاطر ان که
انديشه هاي فاخرش را همواره ساده و بي پيرايه تبيين مي نمايد ؟
یا بخاطر ان که توانست دریابد مهمترین چالش های زندگی شهروندی چیست و علی رغم کارشکنی ها و تهاجمات گسترده ی لمپن های سیاسی و بحران طلبان بین المللی در اخلال در توسعه ی شهروندی و بهبود کیفیت زندگی جمعی ( از کارشکنی در ارائه ی بودجه تا توسعه ی ناوگان حمل و نقل عمومی و ....) با کمترین هزینه ی سیاسی و اجتماعی توانست مشکلات را دور زده و اهداف کمال گرای خویش را محقق سازد ؟

مایا کوفسکی :
ما معماران جهانیم - ما زمین را طراحی خواهیم کرد –
ما با کارمان همه را شگفت زده خواهیم کرد –
ما خواهیم ساخت جهانی شیرین و سرشار از امید –
ما زمین را پر از راه خواهیم کرد وما راه ها را با ستاره درخشان خواهیم ساخت .گمانم بر آن است كه در انتقال طعم زندگي اين مرد بي تعارف و بي تكلف احساساتم مرا به گذشته هاي دور و مبهم پيش مي برد ، گذشته هايي كه او از آن هرگز نمي گريزد در عين حالي كه چاشني پاك و دل آويزي كه در اين عرصه ي نا كاميو نا آرامي و ناروايي ، او زيبايي انديشه و پاكي طينتی را بر آن روا مي دارد و چشم اندازي فرح انگيز از مهارت های زندگی در بحران و اضطراب را مي گشايد افقي كه شايسته است تمامي دختران و پسران جوانو نوجوان ما و حتي مردان و زنان بالغ بر آن چشم بگشايند و روشنايي و لطافتآن را در يابند . و در يابند كه در وراء گذار و پرواز بر فراز چالشها همواره مي توان همسان راهي صعب و دیر یاب براي گذار از بحرانهاي حتي خرد و كوچك زندگي گذرگاهی شفقت ساز و مهر افرین نيز يافت ، اين نوشته اگر چه در گستره ي مديريت شهري ، سياسي و اجتماعي مي خواهد ايفاي نقش كند ، اما سخت مايل است كه شيوه ي انديشيدن و گذار از بحرانها را نيز با روشهايي كه نا متعارف مي نمايد ، مشخص و تبیین و واضح نمايد.


در واقع شايد بتون به نوعي اين نوشتار را به تعريف ذيل ترجمه كرد:
شيوه های حل مساله هاي غامض به روش غير متعارف ( نه آن چنان كه ديگران مي انديشند و اتظار دارند ، بلكه آنچنان كه بايد آن مساله حل شود )یا به تعبیری گذر از گذرگاههای کم هزینه اما پر بار- عبور بدون ایجاد نفرت و بزرگ نمایی اغراق امیز بسوی دست یابی به اهداف و مقاصد .
و اين فرصتي است از ديدگاه و پهنه ی اندیشه ایی دکتر قالیباف كه چهار مساله ي مهم را با روش و اصول وی مورد توجه و عنايت قرار دهيم :
1 – چگونه يك مساله را واكاوي و بررسي كنيم از جهات و ابعاد مختلف
2 – چگونه راه حلها را ارجح گزيني و يا بهگزيني كنيم.
3 – چگونه راه حل مناسب را برگزينيم.
4 – چگونه زير ساختها و يا پي سنگهاي اصولي را بنا نهيم كه راه حلهاي ما قادر باشد در آن بستر عمل نمايد.
پر واضح است كه بر آمدهاي فوق بر آيندي از مجموعه روشهاي انديشه اي و فكريآقاي دكتر قاليباف است كه مي تواند در زندگي معمولي و عادي نيز كارايي واثر گذاري داشته باشد.
مساله هاي مهم و كليدي که در این نوشتار طرح می گردد و روشهای سامان دهی کلاسیک و نامتعارف اما خردورزانه ی دکتر قالیباف در موضع شهردار دولت شهر تهران ( روشهای فوق را با راهکارهای اتخاذ شده توسط سایر مدیران کلان کشور مقایسه نمایید – تحلیل و مقایسه با شما – در این جا فقط به مسایلی پرداخته می شود که در حوزه ی بهبود کیفیت زندگی جمعی شهروندان و گسترش ان به سطح کشور اثر گذار بوده اند :
(فلسفه ي بنيادين نگارش اين نمايه ي حل مساله )
- راهکار های معضل خوفناک زلزله در پایتخت و پیامدهای مرتبط با ان و مشکلات زیست محیطی درد ناکی که بطور فزاینده ایی در حال گسترش در تهران بوده و باعث مرگ و میر بیش از اندازه ی شهروندان در مرگی بی نشان وبی مسولیت پذیری توسط دولت و نظام می گردد؟
چه روز ها كه يك به يك غروب نشد /چه اشك ها كه در گلو رسوب نشد /براي ما كه خسته و دلشكسته ايم نه/ براي عده اي هم كه بد نشد/..(از م.جهاندار)سامان دهي به نظام مالي شهرداري تهران علي رغم مسايل و شايعات بسياري كه – قبل از ان طرح و اشاعه می یافت از منظر بهربرداری از منابع شهروندان برای مقاصد سیاسی تا اختلاس و...- پخش و گسترده شده بود و مبلغ آن از 30 تا 300 ميليارد تومان – در دوره ی قبل - تخمين زده مي شد.

ساماندهي به املاك و دارايي هاي شهرداري تهران كه در بستري قديمي ،‌ نا كارآمد و نا مشخص گسترده بود و به اسانی می شد در ان دخل و تصرف نمود بدون شفافیت و روشنایی .
- ساماندهي محيط زيست شهري و تعيين مسايل مهم آن و تعيين و بهبود شيوه و كيفيت روش زندگي در كلان شهر تهران – اتخاذ راهبرد بنیادین در توسعه ی شهری – مشکلی که همچنان نظام با بیش از دو دهه فعالیت قادر به تبیین ان نیست و نبوده ( هنوز در کشور مشخص نیست ما منافع ملی خودمان مهمتر است یا ضربه زدن به منافع دیگران – ما باید خود توسعه ایی پایدار را داشته باشیم یا گروه های نفرت افرین و...)
- مساله ي مهم امنيت شهروندان و افزايش روابط شهروندان با يكديگر گذار از بی اعتمادی و تنهایی بسوی همگرایی و همدلی و همزیستی مسالمت امیز و...
- مساله ي مهم مشاركت جمعي و عمومي مردم در فعاليتها و كاركردهاي شهرداري ( مشارکت تمامی احاد ملت و شهروندان حتی انان که در داخل کاست قدرت جایگاهی ندارند و مایلند با تفکری خلاقانه و پیشرو جامعه ایی پر بار و پویا را بشازند و شکل دهند مولفه ایی که همواره کاست قدرت ان را تابوی خود می پندارد)
- مساله ي مهم و بنیادين ترافيك و تصادف و... مساله ایی با هزاران بحران همراه و توامان – دردنامه ای با قریب به 28000 پیکر خونین در سطح کشور ان هم اغلب ازنوع ارزنده ترین عناصر و ادم های بالغ و مجرب
- مساله ي رفاه ، دسترسي و آسايش شهروندان به شبكه هاي توزيع خدمات شهري و ... كالا و خدمات و ...شالوده فراموش شده ی دولت در ساختار شهری و در سرنوشت ملی و رفاه جمعی
- زمینه سازی وحدت مدیریتی اجتماعی و رفتاری با مديريت يكپارچه شهري مشکلی با هزاران هزار میلیارد هزینه ی اجتماعی و مالی و سیاسی که همواره خودنمایی می کند وبه شکل مشمئز کننده ایی در حال ازار تمامی ارکان و سامانه های ملی است ( فقدان راهبرد و راهکار اینده نگرانه با نگرشی مبتنی بر ازمون و خطا به قیمت نابودی دستاوردهای تاریخی و علمی و مالی ایرانیان - مثال معروف است که شرکت اب اسفالت مناسب و تازه فراوری شده را می کند و فاضلاب ان را پر می کند روز بهد شرکت برق دوباره ان را حفاری می کند و پس از سالها پر می کند و فردای مرمت ان دوباره شرکت گاز و ... تا اطلاعات و امنیت و... پر می کنند . می شکافند . تعمیر می کنند . باز نابود می نمایند وچه دست و پاهای نازنینی که به همراه جان های کارامدی در این راستا نمی شکند و از بین نمی رود چرا ؟.....)
- حذف بوروكراسي و بحران اقتصاد زمان – مثال معروف خدا سروکار هیچ بنده ای حتی کافر حربی را به ادارات نیندازد از توهین تا تحقیر و از رشوه تا علافی و...- در عصر دانایی و اینترنت و ...
- همسان سازي و يكنواخت سازي قوانين شهري یکی از مهمترین مشکلات فراروی کشور که تقریبا در طی سی سال اخیربیش از هر عاملی به جامعه و نظام ضربه زده و پیامد فقدان راهبرد کلان ملی است عدم همگنی و همنوایی قانونی و حقوقی است . ان چه که نا مشخص است در عصر غیبت کافه ی علما ( اغلب علما ) بر تدبیر و تفسیر خود از شریعت و قانون تکیه دارند و این اگر چه به لحاظ فکری عاملی برای رشد و توسعه است اما به سبب قانونی و حقوقی تشتت فزاینده ای را به بار می اورد بطور مثال در همین اواخر با ان که اغلب علما دریافت هزینه ی دیرکرد را توسط با نکها حرام دانستند اما با نک ها با عدول از ان و عمل بر عرف ( این بحث عاری از قضاوت است و صرفا جهت تنویر مساله طرح شد ) رویه ی دیگری را پیش گرفتند و ... این فقدان هماهنگی هنگامی که به شهرداری و قوانین مدنی و شهروندی می رسد مسایل و پیامد های بسیاری را به همراه دارد و داشته که بر کلاف سردر گم کارکردها بشدت می افزاید و پریشانی فزاینده را به همراه دارد و...
- توزيع و توازن خدمات ، سازه ها و امكانت و توسعه و رشد متوازن و توسعه ي پايدار و آينده نگر شهري با افزايش بهينه سازي رفتاري و بهره وري ساختاری و جمعي و عمومي از امکانات و خدمات
- بازدارندگي از سوانح و بلاياي طبيعي و انساني (زلزله ، سيل واتش سوزی و ...)شهردار به عنوان یکی از بلند مرتبه ترین و عالی ترین مدیر اجتماعی نقش عمده ای در پیشگیری و بازدارندگی از سوانح و مصائب به منظور گسترش و توسعه ی کیفیت زندگی و بهبود حیات جمعی دارد تلاشهای دکتر قالیباف در پیگیری و نوسازی ساختار ایمنی بخش و اتش نشانی و ایجاد سازه ها و ساختارهای اینده نگرانه از رویکرد و راهبردی منسجم در این عرصه حکایت دارد .همچنان که ایجاد جان پناه های پیشگیرنده از مصائب زلزله – جنگ و ...در ذیل عنوان پارکینگ های پهن پیکر ناحیه ای مبیین چنین رویکردی است ( پیوست همین مطلب)
- گسترش و افزايش دانايي و ثروت علمي شهروندان نسبت به حقوق خود و افزایش دارایی و کار افرینی در تمام سطوح به خصوص میان بانوان و خانواده های تک والدینی و...ایجاد ساختار های حقوقی و قانونی مرتبط با حمایت از شهروندان در برابر معضلات و...
- بهبود و بهينه سازي توسعه ي رواني و آرامش رواني و روحي شهروندان و زيبا سازي محيط كالبد ی شهر( یکی از مهمترین و چالش برانگیز ترین مشکلات زندگی در نظام جمهوری اسلامی ایران به سبب فقدان راهبرد و هدف معین در تدبیر امور و تشتت هنجاری و نابسامانی اوضاع اقتصادی و عدم امنیت شغلی و حرفه ای توام با فقدان ازادی های فردی و مشروع فطری و ناکارامدی سازوکارهای معماری در تنظیم کالبد شهری و گسترش ناموزونی فیزیکی در شهرها همراه با هراس و وحشت فزاینده از جنگ و خون ریزی به سبب ناتوانی دیپلماتیک کشور پایه های ارامش را زندگی ایرانیان سلب نموده که فرایند هایی همچون ناکامی و انومی – قانون گریزی – دیگر ازاری و خود ویرانگری – اعتیاد و..-را سبب گردیده . برامد چنین وضعیتی که مبین ناکامی تضاد منزلتی و طبقاتی فقر و بیکاری و .. ترس از جنگ است بشدت روان و روح مردمان را ازرده ساخته ان چنان که در 12/9/ 1387 فقط در ترافیک پدیدار شده در تهران 3 نفر بی هیچ کینه و نفرتی قربانی ناارامی و اضطراب شدند و....) از این روی تلطیف محیط فیزیکی و زیبا سازی سازه ها شهری یکی از مهمترین عناصر و مولفه های اثر گذار بر روح و روان انسان خسته و مضطربی است که شهردار به خوبی به اهمیت ان پی برده و بدون استمداد از دولت خود در حوزه ی عملیاتی خویش مبادرت به انجام ان نموده و کوششی ارام و بی صدا در حل معضل کرده است .و....
- كاهش اضطراب و استرس ناحيه اي و محله ای و بهبود روابط اجتماعي و كاهش آنومي و انتروپي اجتماعي از طریق اموزش و تربیت و ایجاد وبرگزاری کنسرت ها – جشن ها – کارگروه ها و...و ایجاد محله یار ها ( جنبشی برای تشکیل سلول دولت های محلی در کنترل و تنظیم کیفیت زندگی محله ها )
- افزايش و نهادينه سازي ارزشهاي اصيل ديني ، بومي ، ديني در راستاي زندگي
شرافت مندانه و با ارزش به منظور انطباق پذیری بیشتر شهروندان با محیط زندگی به خصوص زندگی اپارتمان نشینی و...

- افزايش توانايي هاي بازدارندگي مخاطرات خارجي و تهديدات نسبت به شهروندان با گسترش روابط فرا ملي و بين المللي ( هنگامی که دکتر قالیباف با بازدید از توکیو و سیدنی وسپس شخصیت هایی همچون اقای پرودی و... پرداخت کمتر کسی توانست حدس زند که چه راهبرد منطقی و انسانی در ورا این دیدارها و ... وجود دارد اهمیت این تعاملات هنگامی افزایش یافت که وی توانست در سویس و داویس همراه با شخصیت های دیگر لابی گسترده ای در حمایت از زندگی شهروندان ایرانی و نظام ایجاد نماید و صد البته دیدار و ملاقات با حضرت ایت ..سیستانی - قطب مرجعیت که با راهکارها و اندیشه های بسیار توانمند خویش توانسته بود به مهمترین عامل صلح و ثبات در خاورمیانه و عراق تبدیل شده و از منظری روحانی نقش و اهمیت خویش را حتی نزد غیر مسلمانان بخصوص امریکائیان ارتقا بخشیده و ختم کلام نهایی در نزد سنی ها و شیعیان و مسیحیان و... گردد- از ان خصلت های پسندیده اییدر درون خویش حکایت داشت که شخصیتی بدان ارزش و احترام معنوی با ایشان ملاقات نمود . ملاقاتی که اگر چه بازتابی در کشور به خاطر بد اندیشی کوته فکران نداشت اما از اهمیت وارزش فراوانی برخوردار بود ان چنان که توانست در برهه ای خاص اعتماد به ارامش و عقلانیت را ارزانی داشته و سایه ی مهیب جنگ را به واسطه ی نفوذ کلام و عمل حضرت ایت.. سیستانی از ایران در تعاملی روانی و دیپلماتیک دور نماید
- گسترش ارتباطات و روابط با فرهيختگان ، هنرمندان ، نيك نامان و نيك انديشان جامعه ي شهري و ملي( نویسنده گان و شعرا و اساتید بزرگ دانشگاه ها وهنرمندان و ... اینک به گروه های مرجع اجتماعی و فکری تبدیل شده اند – در ورا حذف و کم رنگی برخی از گروه های مرجع قبلی و بی اعتمادی و رویگردانی جمعی از انان و اندیشه هایشان - بدین لحاظ دکتر قالیباف وصله گر و رفو کننده ی پاره های ارزشی کشور شده و با کمک و یاری این گروه های مرجع جدید اعتماد واعتباری برای در کنار هم زیستن و بودن در اکنون و همیشه ی جامعه پدیدار ساخت و با درایت بسیار به نقش این گروه ها در تنویر و روشن اندیشی بها داد . بهایی که مسبب بازگشت کور سویی از امید و صلح در جامعه و کشورشد و عطف توجهی زیرساختی به هنر این اخرین بارقه ی صلح افرین جهان و ارتباط با دنیا ایجاد کرد تا به تنهایی و باخت شهروندان ملی خو نگیرند و عادت نکنند .
- گسترش سازه ها و ساختارهاي شهروندي و شهري ( محله ایی ، قشري ، گروهي و ... ) در دوره ایی که خانواده های گسترده مبدل به خانواده های هسته ایی و تک والدینی گردیده و این بر تنهایی و افسردگی فردی و جمعی می افزاید و در نبود ساختارهای حامی خانواده ها استحام ارزش های انسانی به چالش کشیده شده و نیازی مبرمی به همگرایی در راستای ارتقا سطح ارامش و اسوده گی خیال افراد وجود دارد . این طرح ها چه از منظر امنیت ملی و چه امنیت جمعی و افزایش تعاملات چهره به چهره نقش مهمی در پیشگیری و بازدارندگی از بحران شخصیتی فردی تسری یابنده به جامعه ایفا می نماید .
- افزايش حوزه ي نظارت و انگيزش مديريت بهره وري و بهينه سازي رفتاري و ...کارکردی در تمامی ساختارهای مرتبط با شهروندان به منظور ارائه ی خدمات بهتر و شوق انگیز
خلاصه : چهار عمل عمده ی شهرداری
- برنامه ريزي شهري – اجتماعي
- سامان دهي شهرداري و ساختارهاي مرتبط و سازه هاي درون شهري
- نظارت و انگيزش به منظور بهينه سازي و بهره وري جمعي ، فردي و عمومي
- بازدارندگي
بازدارندگي بين المللي به منظور كاهش استرس عمومي و افزايش امنيت شهري و شهروندان و در نهايت ملت با افزایش ارام و بی سر وصدای ارتباطات عالمانه و نیک اندیشانه با جهان پیرامونی
روابط با انديشمندان جهان
- - روابط با فرهيختگان سياسي جهان
- - روابط با محورهاي ديني و مذهبي جهان
- - روابط با همكاران و بزرگان خردمند شهري و شهرداريهاي جهان
- بازدارندگي فني و محلي
- - كاهش اضطراب و گسستهاي ناحيه اي و محله اي با محور گرایی محله اي
- - ايجاد بازارهاي محله اي
- - افزايش ساختارهاي فراسازماني با سازمانهاي ديگر ، مرتبط (رفاه ، كار و ...)
- آتش نشاني
- - نجات و سامان دهي محله اي ، ناحيه اي ، شهري ، (آتش نشاني در گير با فعاليتهاي اجتماعي ، سياسي ، انسان دوستانه ، كودكان خياباني ، ولگردان ، بي خانمانها ، پيران ، متكديان و .... )
- نجات و آموزش خانواده ها و اعضاء خانواده هاي آسيب ديده
- - زنداني
- - اجتماعي
- -ا قتصادي
- - تصادفات
- - و ...
- نجات و ساماندهي محله ها و محله ياران
- افزايش كيفيت و شيوه ي زندگي شهروندان در مناسبات شهري ، اجتماعي
سازمان دهي و قانون گزيني براي رفاه ، آرامش و كيفيت زندگي شهروندان و تعيين اصول مرتبط با مديريت شهري - مبتني بر توسعه ي پايدار و آينده نگر شهري بعنوان شاخصهايي كه تعريف نگرديده و بايد تبيين شود.- تنها بخشی از عمل کرد مردی بود که دور از جنجال های رسانه ایی و بزرگ نمایی توانست در مدتی اندک و علی رغم کارشکنی ها و بحران سازی های دیگر ساختارهایی که می بایست یاری گر باشند – از ظرف محقر نهاد های مرتبط با دولت نهم تا...- اما در ظرف محقر رقابت های شخصیتی و سیاسی پیشگیر کارکرد شهرداری بخصوص دکتر قالیباف بودند انجام گرفت و همچون همیشه بدون قدردانی و ...( اگر دنیا به اهمیت کارهای شاخص و ارزنده ی این مرد پی نمی برد و او جزیی از 8 شهرداران برگزیده ی جهان نبود و شخصیت مثبت و صلح جوو در عین حال دیپلمات و مقتدر ی نداشت که شهرداران اسیا را به تهران بکشاند . شاید همچون گل های بسیاری که در کویر می رویند و پزمرده می شوند و کسی از انان خبری نمی یابد او نیز در هاله ای از تهمت و افترا با بد نامی و ...عطای خدمت را به لقای ان می بخشید و یا ....)اما او در عصر لمپنیسم سیاسی اموخت که چگونه می توان با دست و پای بسته و بنشسته در گوشه ایی بر فراز چالش های ویرانگر پرواز نماید و ثروت بی پایانش را که امید به روشنایی و رستگاری بود در جامعه ایی بحران زده تسری دهد .....
شیر افکنا به حرمت رنجی که برده ای
روزی به دستبوس شغالان نبینمت
سامان مرد اگر به ترازوی ناکسی است
اشفته شو چنان که بسامان نبینمت
حیف است زخم عشق به مرهم فروختن
در بزم شکوه اینه گردان نبینمت
اسودگی کجا و طریق طلب کجا ؟
جز تیغ رعد در کف طوفان نبینمت


-

پيشگفتار:(به بهانه ی مصاحبه ی دکتر قالیباف با تلویزیون و اشک های ناخواسته اش در غم از دست دادن برادری که نتوانسته بود او را در اخرین دیدارش در اغوش کشد چرا که باورش به همسانی و هم ارزشی انسانی بعنوان یک فرمانده بر عاطفه ی برادری غلبه کرده بود و او در ان شب از تند بادی که کلبه های امید بسیاری از جوانان رعنا و ارزومند را به نیستی کشاند و فاجعه ایی اندوهبار بر جای گذارد سخن گفت . گویا تمام سخن او فقط همان اشک ناخواسته ی مردی بود که با شجاعت تمام جنگیده بود اما باور داشت که جنگ نفرت انگیز ترین و بد ترین پدیده ی عالم و هستی است . ان هم هنگامی که نتوانی برادر کوچکت را دراغوش بکشی ...و چه برادرهایی که رفتند با قاب عکس هایی که جای خالی عشق اینده ی انها و همسران دلباخته شان در ان خالی است ... در امتداد ان گریه ی تلخ می شد فهمید فرمانده بودن و جنگیدن وکشتن و کشته شدن چقدر درد اور است ان هم وقتی قلبی به مهربانی اقیانوسی لطیف داشته باشی بی هیچ کینه و نفرتی نسبت به انسانیت و بشریت ....
دیروز بود و حالو هوای سفر گرفت / قران و اب و ائینه را درنظر گرفت / پوتین خسته برق نجیبی به چهره نداشت /پیشانی بود که گره در گره گرفت / رزمندگان به هئیت باران به صف شدند / کودک میان همهمه بوس از پدر گرفت / مادر و معشوق چشم به در ماندند/ اتش به جان محبت گرفت / ..../یک ان سکوت شهر زن و قاب عکس گل /کودک سکوت کرد و دلش بیشتر گرفت /مادر میان شیون و ناله گفت / جانم به سوخت از چه رو اتش به جان کودکم گرفت ؟/...
(تغیرو تنظیم شعر م. نظام ابادی )

در نگاره اي از زمان ، شبي ويژه ، بغضي تركيد و قلب بسياري را لرزاند ، ناگاه شبي سخت . و آنگاه كه مردي مي بايست اقتدار خويش را نشان دهد به ناگاه فروريخت . همزمان با فروريزي ديواره ي دل آن مرد پرده هاي اشك انسانها نيز فرو چكيد ، ان شب تلنگر زننده به وجدان و شرافت انسان بودن . بحث براي ايجاد شالوده ها ي استوار و بنيادهاي گسست ناپذير بود ، مجري خنده رويي به طنز و جد مسايل عمده اي را مطرح مي كرد ، اما نا گاه گستره ي بحث به گذشته اي دور اما نزديك قصاوت وشقاوت برون چهره ی جنگ اما شفقت و مهربانی فنا ناپذیرمحبت روی پنهان کرده پشت دروازه های ان رسيد و دلهاي پر از خون ، اشكبار شد. گفتگو به جنگ كشيده شد جنگ . جنگ . نفرت و عذاب وجدان . محبت . عشق و باز جنگ ..... ، - بزرگترين فاجعه اي كه هيچ انساني آن را نمي تواند برتابد ، چالشي كه حيات و زندگي جوانان بسياري را در وراء آرزوها و دل مشغولي هايشان در سينه ي خاك گذارد و تمناها و آرزوها ي بسياري در شن زارهاي جنوب و غرب در خاك فرو غلتيد و اينك در اين عصر دلتنگ و در اين هواي خشك كه آنفولانزاي هولناك آلودگي را نشر مي دهد بي آن كه بخواهم قضاوتي نمايم كه جنگ چه پيامدي داشته و چه مي بايست مي شد و يا چه شد ، كه فارغ از آن كه در جستجوي حقيقتي باشم كه آغاز پايانش كي بود و يا پايان آغازش ، فقط از منظر انساني به اين موضوع هولناك مي پردازم ، موضوعي كه از ديدگاه من اگر چه به زعم بزرگان بركت بود از نگاه ديگران جنايتي دامنه دار بي آنكه بخواهم بدانم و بتوانم ادراك درستي از اين مساله ي مهم اواخر قرن بيستم ارايه دهم و بي آن كه بخواهم ارزشهايي را بر اين فرآيند استوار كنم ، مي خواهم از منظر يك انسان اذعان نمايم كه از مرگ هر بوته ، گل ، شاخك ، شاخه و حتي نهالي خودرو و شايد بي حاصل دلتنگ و افسرده مي شوم ، چه رسد به آن كه بخواهم در مورد جان آدمها ، آدمهايي كه همگي براي خودشان ، خانواده هايشان ، محله شان و ... عزيز بودند بگويم كه چقدر ناراحتم و چقدر مشوش و پريشان مي شوم ، هر گاه مي شنوم يا هر چيز مي خوانم كه جنگي در هر كجا ي دنيا ، انساني را از حق حيات سلب نموده است ، مي خواهم احساسم را بي هيچ مقدمه اي اعلام كنم كه از :
هر چه جنگ ، جنگ سازي ، جنگ پردازي و آنچه كه سبب مرگ انسانها است متنفرم.
و نمي دانم در اين هياهوي تهمت و افترا ، بهتان و كژتابي مي توانم دگر بار سخن ابوالحسني خرقاني را نقل به مضمون كنم يا نه كه :
« هر كس از اين درگاه به درون مي آيد نانش دهيد و هيچ از دين او مپرسيد.
چه آن كه در درگاه ايزد به جان ارزد به يقين در خانه ي بوالحسن به نان ارزد. »
چرا هياهوي بهتان و تهمت و كژتابي را به ميان كشيدم ، شايد از ترس آناني كه خود را از خداي رحمان بزرگتر مي داشتند و می دانند ( اليعاذ و بالله ...) و بر این باورند كه عشق
( تمایل بیمارگونه) دارند مخلوق خداي رحمان را جان بستانند و براي اين شقاوت هزار و يك استدلال و برهان اقامه می كنند ، كساني كه به خود اين اجازه را مي دهند كه به بهانه ي استیلاو برتری و بهتري جان بگيرند و جان بستانند ، دگر بار اعلام مي نمايم كه نه در اين حوزه اندك مايه اي دارم و نه مايلم به هر بهانه اي و به هر استدلالي شقاوت را پيشه سازم و دهشت جنگ را فرخزا و روح افزا بدانم و آن قدر براي خودم حق قائل باشم كه حقوق ديگران در بودن و زيستن و نفس كشيدن و سخن گفتن را زايل نمايم .
جنگ همواره مرا مي ترساند و همواره مرا به ياد مرثيه هايي مي اندازد كه از نخست تاريخ تا كنون ، خواهران ، برادران ، پدران ، فرزندان ، دوستان و نزديكان در فراغ عزیزان از دست رفته سروده اند .
ان لحظه سر به فکر سقوط بود / بمبی که شانه های اورا به زیر سرگرفت /یک عمر ماند بر دل دیوار و شهرمهر او / سنگینی عطر او نگاه عشق را در نظر گرفت / سوخت و دم بر نیاورد زدرد/ تا شعله های صلح عالمی فرا گرفت

مرثيه ي مرگ انساني به دست انساني ديگر به جرم همسان و همسو نبودن ناله اي ابدي است و نفريني جاودان و من همواره از خود مي پرسم كه چگونه مي توانند شيون و آههاي سوزناك فراغ ابدي را تحمل نمايند و بر اين قساوت شقاوت افتخار كنند .
گاه مي انديشم كه اين جنون مرثيه طلب و اين پريشان طلبي. سرشت چه سرنوشتي براي جنگ خواهان و جنگ افروزان است ؟
بگذار و بگذريم سخن از مجري طنازي بود كه مي خواست اقتدار مردي خود ساخته را از زبان خودش بشنود و گويي عزم آن داشت كه سخن به درشت نمايي و صخره واره گي دکتر قالیباف برساند و او را عاشق جنگی بی بنیان و نفرت بار تعریف نماید – مردی به مهربانی و دریادلی اورا ..چه مظلومانه او را شقی ساخته بودند . همچنان که ان علیا مخدره گفته بود رضا خان جدید( اگر چه رضا خان نیز باید در گذار تاریخ و به عنوان یک انسان مورد قضاوت قرار گیرد و توانای ها و ضعف هایش با هم سنجش گردد) . ان هم مردی با رافت و لطافت طبع را قصاب انسان جلوه دادن شگفتی افرین و اندوهبار است ای دریغ از صداقت و شرافت کشته شده در دستان ادم کشان وجنگ طلبان پر نفرت که از هر طریقی عزم قربانی کردن جوانان برومند و غیور این سرزمین را به بهانه های واهی دارند . کاش انسانیت و شفقت دینی و فطری نمی مرد ...- و بي آن كه تقصيري داشته باشد خواستگاهش كشاندن مخاطب به كوهواره گي بود ، اما هرگز و هرگز هيچكس ندانست كه قلب كوهها هم مي لرزد ، هرگز كسي گمان نداشت كه صخره واژگان درشت نما ، كوه واره هاي فراز پيما نيز مي گريند و آن شب مردي به عظمت پشتكار و سخت كوشي و سخت جاني بي انتها كه اسطوره ي جان سختي بود ، به يكباره بغض فرو خورده اش تركيد و چه غريبانه و معصومانه دكتر قاليباف گريست ، براي من اولين باري بود كه احساس و عاطفه ي كوهواره هاي جنگ را مي ديدم و اين شگفت بود ، شگفتي از آن نبود كه چرا مردان هم مي گريند ، شگفتي از آن بود كه هرگز باور نداشتم و نمي دانستم كه صخره ها هم مي گريند ان چنان که در عزای حسین ( ع) گریستند و چه تلخ رضا خان سرکار خانم رجبی گریست چه تلخ گریست همچنان که امروز من بر ان 16 سرباز بی نوای کشته شده در سراوان گریستم و بر 200 قربانی جنایت تروریست های بمبئی....چه تلخ گریست ان مرد ...
صخره به يكباره تركيد و اشكش معصومانه ، ناخواسته و خاموش فرو ريخت ، گريه ي سختي بود ، گريه ي برادري كه پس از ساليان سال به ناگاه جاري شد و آن گاه دانستم كه اين صخره ها چه دردي كشيده اند ، چه رنجي را در زمان جنگ متحمل شده اند و چه اندوهي و غمي را بر دوش كشيده اند ، آنگاه بود كه دانستم مرثيه ي جنگ و شيون ويراني و انهدام آرزوها ، همواره دو بخش اساسي داشته ، گريه هاي آشكار ، آنهايي كه جرات گريستن در همه جا و همه وقت را براي عزيزانشان را داشته اند و اندوه مزمن و دردناك كساني كه به هزار دليل جرات گريستن در ميان جمع و تنهايي خود را نيز نداشته اند به هر روي آن شب دكتر قاليباف پس از سالها همان صخره ي كوهپاره اي بود كه سالها جرات گريستن نداشته بود كه يك لحظه غليان احساساتش تمام امواج عاطفي آرزوهايي در خاك فرو رفته ي پاك ترين و نازنين ترين فرزندان اين كشور و حسن عزيزش را به حركت درآورد. گويي فرمانده اي كه قادر نبوده به سبب همسان انگاري فرزندانش ، افراد يگانش و ايجاد شبهه ي تبعيض نتوانسته حسن شهيد را در آخرين لحظه ي ديدارش در آغوش بكشد ، حال آن عاطفه ي جوشان سرازير شد.
و چه سخت بوده همواره گمان ما يعني آنهايي كه از دور دستي بر آتش داشته اند يا به دليل اخلاقي و يا به دليل تفكرات خاص بر آن بود كه اين مردان ذره اي عاطفه و محبت ندارند ، گمان بر آن داشتيم كه اينان فقط براي جنگيدن بدون پرسيدن ، كشتن بدون گريه ، كشته شدن بدون درد ، شهيد شدن به خاطر وجود فرا انساني و ... آفريده شده اند ، گمان بران داشتيم كه در برابر اين كوهپاره هاي صخره اي سرد و بي روح تنها مي توان از قدرت و نبرد ، پيش رفتن و به سختي عقب نشستن سخن گفت ، تنها مي توان از امواج خروشان خون سخن گفت و هرگز نمي دانستيم كه اينان نيز مرثيه خوانان خون به دل شده ي تنهايي هستند كه همچون همه ما انسان مي باشند. انسانهايي كه قلب دارند ، عاطفه ، عشق و محبت مي ورزند و در فرجام مي توانند گريه كنند و اين براي من هميشه مهم بوده و اعتقاد داشته ام كه انسانهايي نمي توانند گريه كنند در انسانيت آنها بايد شك كرد و آن روز تمامي ترديد من در مرثيه ي خاموش و شيون سوزناك آن مرد فرو ريخت.
آن روز دانستم كه حسن ، حسن كوچك ، برادر كوچكش چه عاطفه اي و چه رابطه اي عميق با او داشته و دانستم كه حسن هاي ديگر همراهش هم نيز ...
آيا مي توان به مردي اعتماد كرد كه نمي تواند كسي را دوست بدارد ، عاشق شود ، و از همه مهمتر داغ فراقي سخت را سالها در سينه نگاه دارد ؟
تفاوت انسانها با خون خواران جلاد ، با آنها كه به آساني هزاران هزار نفر و حتي دهها نفر را مي كشند و سلاخي مي كنند در چيست ؟
آيا به آنهايي كه نمي توانند به برادران ، خواهران و بستگان خويش مهر بورزند اميدي هست كه به ديگر انسانها عشق بورزند و براي عاطفه ، محبت و مهرباني آنها ارزش قايل باشند ؟
عشق و مهر تنها خصيصه ي انساني و عالي مرتبه اي است كه همواره از نظر من ملاكي براي تشخيص ، هويت و تعيين صلاحيت آدمها است. تشخص آدمهايي كه مي توانند دوست بدارند آنها كه مي توانند دوست بدارند مي توانند دوست داشته شوند و آنها كه مي توانند دوست داشته شوند قادرند گستره ي مهر و شفقتشان را پهناور سازند و آنها كه مهرشان پهناور است انسانهايي قابل احترام و قابل اعتماد خواهند بود ، چرا كه دانش تاريخ قضاوتي است ميان مهر ورزان و شقاوت پيشگان ، آيا جز اين است كه بشريت همواره انسانهاي مهر ورز ، شفيق و داراي شفقت را به خاطر مي سپارد و براي آنها كه شقاوت را مي پيمايند لعن و نفرين ابدي بجاي مي گذارد و با سنجش و مقياس محبت و عشق ، رحمت و كرامت تجربه هاي انساني را براي آيندگان تبيين و تحليل مي نمايد ؟
مشتاق گل از سرزنش خار نترسد
حیران رخ یار ز اغیار نترسد
عیار دلاور که کند ترک سر خویش
از خنجر خونریز جرار نترسد
اينچنين بود كه در آن شب من مهر و عاطفه ي جاري ، ساري و نافذي را خروشان اما خاموش ، درد كشان اما آرام ، پايدار اما پنهان در وجود مردي ديدم كه سالها جاري بود و پنهان و دريافتم كه براي قضاوت و براي رفع ترديد ها گاه خروش و جوشش لازم است ، خروشي كه آتشفشان محبت و مهرباني را جوشان و فروزنده نمايد تا بتوانيم قضاوت كنيم كه پهناي نيك انديشي چه ژرفا و عظمتي دارد و پر واضح است كه هر چه محبت و مهر پهناورتر ، ژرف تر ، عميق تر ، گسترده تر و خاموش تر باشد تشخص عظمت انساني فرازمندتر و نظرگير تر است .
بدين روي ان پدیده ی یگانه اثري شگرف بر من گذاشت و عظمت محبت و پهناي مهرش را در آن قطرات اشك دريافتم . اما مساله همواره آن نيست كه عاطفه اي جاري باشد ، عاطفه و محبت بايد خردمندانه و متوازن نيز باشد ،و من براي درك عاطفه ي خردمنددکتر قالیباف سخت محتاج آن شدم كه با واكاوي در گذشته و امروزش مقياسی براي سنجش او بيابم و آن مصادف شد با يافتن چند طرح و اثر مكتوباز وی و از آن مهمتر توجهي كه برای خرد جمعي در حل معضلات عمومي ساختار سازي كرده بود و مي كرد .
طرحهاي شوق انگيزش كه عاطفه ي خردمدارو شكوهمندي در آن مستتر بود و به تعبيير من عبارت بود از :
1 – طرح بهينه سازي گندم ، نان و آرد كشور( حمایت معنوی و پشتیبانی گسترده و...که در پیوست طرح اندکی و به اجمال شرح گردیده است )
2 – طرح توسعه ي امنيت پايدار شرق كشور( طرحی با زیرساختی درخشان در تغیر نیرویی سرکوب گر به قوایی در خدمت ملت و نه دولت ها که مستعجل و ... می باشند)
3 – طرح عظيم چالش زدايي (غير متعارفش) بين المللي با انسجام و بسيج تمامي قوا ، نيرو هاي خردمند و فرهيخته ي جامعه( در براورد سازی از اثرات و چالش های فراروی اتمی شدن کشور و نوع دیپلماسی شایسته و اثر گذار در ان پهنه )دکتر قالیباف اگر چه در گستره ی راست تعریف گردیده ولی او با لمپنیسیم سیاسی انارشیست و بحران طلب بخشی از این طیف بشدت متفاوت است و مخالف با انان
همچنان که با لبخند های مزورانه و بدون عمل در پهنه ی چپ اصلاح طلب نمی گنجد . قالیباف نمادی از دست های پاکی است که نه به جنایت الوده است و نه از ان گروه توابی ( توبه کننده گانی ) که حال می خواهند دست هایشان را پاک نشان دهند .نه دیروزش را به خون کسی دست شسته است و نه فردای خویش را به اندوه مردمان پیوند زده اگر فضیلتی ندارد همین ارزش اورا بس است. ... . قالیباف مردی برای تغییرات بدون هیاهو و چالش است و به سبب اقتدار و عظمت روحی اش نه سالوادور النده ایی دست و پا بسته است و نه پینوشه ایی مرگ افرین و اخلال گر در روند توسعه ی عاطفه و خرد ملی و جهانی . قالیباف مرد توسعه ی دانش و خلاقیت در پهنه ی فقدان شعور فرامرزی در کاست قدرت است . مردی که می تواند عشق بورزداما عاقلانه و...
4 – طرح عظيم توليد كار و آمايش سرزميني با بهينه سازي نهاده هاي اثر گذار آب ، انرژي و خاك كشور( طرح بزرگ زیست محیطی و تولید در کشاورزی پایدار غیر تجاری و...)
5 – طرح عظيم رفاه و آرامش جمعي و عمومي و بهره گيري از خرد جمعي و فرهيختگان و انديشمندان ( طرح سامانه ی بهسازی و کنترل ناهنجاری های خانواده گی و....تا کار افرینی بنیادین و اثرگذار با کمک تمامی مولفه ها و عناصر در جهان متمدن و... )
6 – طرح بسيار مهم دولتهاي محلي ( ناحيه اي ) در گستره ي فدراليسم اقتصادي ( طرحي غريب اما بسيار مهم در توسعه ي ناحيه اي در راستاي توسعه ي پايدار و آينده نگر ملي ) چگونه می توان از دولتی رانتیر ( اجاره دار ) که خود را مالک جان و مال مردم و کشور می داند و با بذل و بخششی ملوکانه می کوشد اغواگر تمایلات کوتاه مدت برخی از افراد جامعه باشد انتظار داشت هم نیروهای گریز از مرکز در حواشی کشور کنترل گردد و هم درهم تنیدگی و وابستگی متقابل و شرافت مندانه میان نواحی و مناطق سرزمینی ایجاد گردد در حالی که دولت مرکزی نه راهبردی مشخص برای توسعه ی ملی دارد و نه درکی منطقه ای و ناحیه ای از نواحی – ایا مردمان یک ناحیه و عقلای انان بهتر از پایتخت نشینان برمزیت ها و ضعف های ناحیه ی خود اشراف ندارند و بهتر نمی توانند با مردم همان ناحیه ارتباط برقرار کرده و بودجه های دریافتی و برامده از ثروت ملی را هزینه نمایند و در رقابتی سالم به شکوفایی ناحیه ی خود کمک نمایند ؟ این طرح می تواند در عین حالی که به بهره وری فزاینده ی ناحیه ای و سرمایه گذاری های زیرساختی کمک نماید در تقابل با واگرایی خاورمیانه که بسوی نبردی قومیتی و زبانی و دینی پیش می رود امنیت و ثبات بلند مدتی را بهمراه اورد .
7 – طرح توسعه ي پايدار شهروندي و شهرنشيني ( نهادینه سازی ارزش ها و هنجار های تمدنی بر اساس و شالوده ی تمدن اغازی بر تدین به تعبیری برای متدین شدن نخست باید متمدن شد . چرا که باور اسلام بر گسترش عقلانیت و خرد ورزی است بخصوص در فرجام تاریخ و... انجا که اعتقاد بر ان است که در اخرالزمان عقول گرد – کامل می گردد و 25 جز دیگر دانایی بر عقلانیت 2 جزیی مکشوف شده تا ان زمان مضاف - می شود و بهار مردمان و خرمی دوران ( یا ربیع الانام و نضره الایام ) اغاز می گردد . ایا خرمی دوران و مکشوف شدن 2 جز از علوم از 27 جز ان جز در سایه ی توسعه ی عقلانیت و ارامش برامده از تدبیر پای می گیرد ؟

شايد تبيين و تحليل طرحها ي فوق خيلي به اين گستره مرتبط نباشد ، اما از آنجا كه اغلب اين طرحها در راستاي بهبود و كيفيت زندگي جمعي و ملي موثر بوده و مي توانسته و گاه توانسته اثرات چشمگيري به جاي نهد ، بررسي اجمالي و كوتاه اين طرحها گذاري خواهد بود بر رهگذار نيك انديشي و پاكيزگي انديشه هايي كه شايد اگر به درستي و در فرصت زماني پر دامنه اي اجرا مي شد مي توانست بخش عظيمي از توسعه و تحول دامنه دار در كشور را شكل دهد.معضلی که همواره در تاریخ این سرزمین رخنمون بوده یعنی فقدان تشکیل دولت توسعه گرای اینده نگر و...
چنين است گويا سرنوشت ملت و جامعه ي ما كه فرصت سوزي دامنه دار پهنه اي پر آشوب بنا نهد. آن چنان كه يا امير كبير ها دير به دنيا آيند و يا زود ، فرصتها يا دير به دست آيد يا زود و از آن شور بخت تر آن كه هرگز كسي منزلت ، جايگاه و قدر آنان را نداند و فقط در فراغشان مرثيه سرايي نمايند ، دريغ آن است كه گاه ساليان سال طول مي كشد تا كسي قدر ومنزلت فرصتها و بستر هاي فراهم شده را در يابد .
نمي دانم اين چه سرنوشت دردناكي است كه جامعه ي ما را آماج خود قرار داده و چه مصيبتي است كه اعتماد براي ساخت گذارگاهها و گذارنده ها نيز به سرعت سلب مي گردد ، تنها گويي يك درد كهنه و ريشه دار همچنان بايد بر سرنوشت ما حاكم باشد و آن انهدام شخصيتهاي بستر ساز و نابودي ساختارهاي نويني است كه قدرتي مطلقه از آن حمايت نمي كند. چرا که چنان مي نماياند كه گذار توسعه ، پيشرفت و رشد همواره از مسير قدرت پيش مي رود و اين دريغي است جانكاه كه پيشرفت زور را به بالين خويش فرا خواند و گر نه ترمزها و پيش گيرنده ها آن چنان اقدام و عمل مي نمايند كه هر گونه رشد و تحول منجر به پيشرفتي را فرسوده نموده و دچار سايش انساني و زماني مي نمایند .
به هر روی مادام كه قابليتهاي فردي ، جمعي ، قشري و گروهي توان آن نيابد كه حرمت و كرامت انسانهاي پيش رو و پيشرونده را در يابد - زهر سهمگین حركت بخشها و گروههاي باز دارنده ي قشر گرا بخصوص لمپن های سیاسی بحران گرا و انارشیست های ضد توسعه همواره چنين خواهد بود كه با نابودي فرصتها ، امكانات و انديشه هاي تابناك جهش خيز- پيش گير راههاي خروج از بن بستهاي سترونی و عقيم سازی توسعه ی ملی خواهد بود .

با اين حال از سر دلسوزي و با مراد آن كه بر افروزيم چراغي هر چند در كوران طوفان شرحی اجمالي خواهيم داشت از اين طرحهاي نظر گير ( ارائه شده و مورد توجه و حمایت دکتر قالیباف ).
اشارتي فارغ از داوري و قیاس نسبت به وضعیت موجود و کنونی کشور وتنها قضاوتي از سر دلبستگي نسبت به اين طرحها ( در فراگرد تاریخ مدیریت این نیک مرد ) كه اندكي از بسيار است خواهیم داشت .
- طرح بهينه سازي گندم ، آرد و نان كشور – زمان شروع طرح 1379 – متولي NGO ي گروه نان مشهد تحت حمايت معنوي و شوق انگيزي دكتر قاليباف بعنوان مشاور ارشد علمي و مسئول كانون تفكر غذا در امنيت ملي جامع كه در همان NGO مستقر بود.
خلاصه ي طرح و نوع همكاري و ارتباط دكتر قاليباف با طرح :
يكي از مهمترين معضلات كشور در تمامي دهه ي هفتاد همچون چند دهه ي قبل فقدان امنيت غذايي بود .
مساله ي مهمي كه با توجه به چالشهاي بين المللي و تولید قوت غالب مردم ایران – نان - توسط كشورهاي توسعه يافته ي غربي و متحدانشان بر دشواريهاي امنيتي و بحرانهاي داخلی مي افزود .
درچنین بحبوحه ایی که مصادف بود با اغاز خیزابه های ویرانساز معضل فعالیت های اتمی ایران و تهدید ها و ..... توسط تولید کننده گان عمده ی گندم و غلات دنیا _ ایالات متحده ی امریکا . کانادا . استرالیا . ارزانتین و...- عدم ذخيره ي استراتژيك و كافي گندم بعنوان قوت لايموت وعمده ي مردم از يك طرف و امكان عدم فروش و عرضه ی ان به ایران توسط غربی ها – که زمزمه های ان بشدت بگوش می رسید که ایران را به لحاظ غذایی تحریم خواهند نمود همچنان که اینک در مورد بنزین این زمزمه ها شنیده می شود - و يا امکان بهره برداري سياسي از اين كالا ی راهبردی در راستاي مقاصد سياسي همچون باج خواهي آمريكا در دهه ي هفتاد از شوروي سابق در ازاء فروش گندم بشدت نگرانی متفکران و اینده نگران را به همراه داشت ، از ديگر سو ، فقدان توامان ذخایر و امکان تولید گندم به اندازه ی کافی و مورد نیاز کشور ، با توانایی فراوری و عرضه ی آرد مرغوب و نان سالم همراه با ضايعات بي حد و اندازه ی نان و استفاده از آن در صنايع غذايي وابسته و گستردگي ميزان مواد آلاينده ، سرطان زا و بيماري آفرين موجود در ضایعات که اغلب در خوراک دام و صنایع تبدیلی مواد غذایی – کالباس و همبرگر تا معجون و...- سبب گرديد كه كشور با بحران بشدت مهم و غامضي مواجه گردد به تعبير ديگر آنچه وجود داشت كم ، اندك و دير ياب بود و آن چه عرضه مي شد سخت ياب ، بيماري آفرين و معضل ساز ، بدين سان گروهي نيك انديش كه چهار مساله ي عمده ي نان ، انرژي ، آب و خاك را مسايل عمده و فراروي كشوردر زمان حال و اینده می دانستند ( با مطالعات اکتشافی )و عدم توجه به انها را چالشی بنیادین شناختند ، اهتمام خويش را بر فرآيند تولید گندم - بهسازي ارد - عرضه ی نان اين قوت اصلي مردم گذاردند ، چرا كه باور داشتند ، سلامت عمومي سلامت رواني و امنيت جامع ملي به آساني توسط مقوله ي غذا به ويژه نان - اين غذاي اصلي و ديرينه ي ايرانيان - به سرعت می تواند به چالشي عظيم و دردناك برای کشور مبدل شود و آن گاه كه وزير بازرگاني وقت اقای شریعتمداری در مجلس آن روزگاران از وجود فقط يك هفته ذخیره ی گندم در كشورسخن به میان اورد - با آن شرايط و قيمت نفت كه به زير بيست دلار رسيده بود - گروه نيك انديش نان مشهد یا ( ام . بی .جی ) با تشکیل یک (NGO) - با حمایت بی دریغ دکتر قالیباف -توجه به مقوله ي نان و فرآيند مرتبط با آن را آغاز كردند ، همراهي اين مساله با افزايش تنشهاي سياسي از يك سو و بحران كاشت و برداشت جهاني گندم در سطح جهان و پيش بيني فائو براي كاهش كشت گندم توسط كشورهاي غله خيز و بزرگ جهان از ديگر سو بر شتاب در همت و توجه به اين مقوله - تولید گندم با تمام توان و قدرت و بهینه سازی مصرف نان - افزود .( ان هم در زمان دولت اقای خاتمی با انهمه لطافت و دیپلماسی حال مقایسه نمائید که اگر این توانایی در ان زمان ایجاد
نمی شد در حال حاضر با توجه به ظرفیت تنش زایی دیپملماسی بحران گرای دولت کنونی چه اتفاقی می افتاد و...)
اين گروه با اندك سرمايه ي خويش گروههاي ويژه و جامع نگري را تشكيل داد تا اين مساله را به شكل اندام واره اي (اركانيك ) بررسي و تجزيه و تحليل كند و ابتدا وضعيت موجود را وصف كند و از وصف علمي وضعيت موجود به وضعيت مطلوب برسد .
بي حاصل است اگر بخواهيم كژ مداريها ، مشكلات مالي ، علمي و فني برآمده از اين فعاليت عام المنفعه را بازتابانيم ، حداقل آن كه مثنویي خواهد شد با دلي شرحه شرحه (با اين حال بسياري از مدیران و به ظاهر متخصصان علوم غذایی بر سرنیفزودن جوش شيرين به نان كه سبب پوكي استخوان فزاينده گرديده و هزاران معضل و بیماری را به ارمغان دارد ، هنگامه اي و همهمه اي بپا ساختند . و تا انجا پیش رفتند که مساله را امنیتی کرده و بر این باور بودند که اولا بدون جوش شیرین که عامل پوکی استخوان است نان های نازک _ فلت – درست نمی شود و ثانیا به سبب عدم سرعت دهی به عرضه ی نان مردم در صف های نانوایی به توطئه چینی و بد گویی از نظام می پردازند . پس باید جوش شیرین به نانها افزود هر چند که باعث نابودی و بیماری بسیاری از مردمان گردد و هزینه های گزافی بر ملت و کشور در واردات دارو تحمیل نماید - بر آمد سخن و كنكاش آن بود که گروه نان مشهد علی رغم حمایت های معنوی و شوق انگیز دکتر قالیباف بدين نتيجه رسيد كه همچون همواره ي تاريخ گذار از درماندگي و توسعه نيافتگي در فراوری گندم و تولید ان و پیشگیری از بيماري و اتلاف هزاران ، هزار ميليارد دلار سرمايه ي ملي به منظور درمان بیماری های برامده از نان نامناسب و ورود ضایعات نان خشک الوده به افلاتوکسین در چرخه ی حیات اجتماعی نياز به پشتيباني و حمایتی قدرتمند از دل داده اي خروشمند دارد ، از اين روي برسیاق پیشین به شجاع ترین ، سازمانده ترین و كار آمدترين مدير آن روز کشور مراجعه كردند - دیگر مدیران ان روزگار همه واهمه ي پس و پيش جريان و ترس از ناکامی در تحقق اهداف طرح داشتند - تنها دكتر قاليباف بود كه پس از ساعتها واكاوي و بررسي چند باره ی طرح. راهبری و هدایت مطلق و بی دریغ ان را پذیرفت و اگر چه قادر نبود از اعتبارات مالي و امكانات سازمان مطبوع خویش - ناجا- صرف اين راه سخت و دشوار نمايد ، اما بي دريغ آبرو و اعتبار كاري خويش ، حرمت و شرافتش را پشتوانه ی طرح ساخت ، بدين سان جريانی عظيم و كارآمد را بستر سازي كرد ، جرياني كه فرجام آن
خود اتكايي در توليد گندم پس از بيش از 45سال بود و البته همراه با ان سامان دهی به ساختارهاي ارايه - ضايعات و افزودني هاي سرطان زا به نان نیز دستاوردی تاریخی و اثرگذار بود که با کمک خرد جمعی برامده از کنفرانسها ونشست های تخصصی و مجالس علمی با حمایت بیش از 2000 محقق در سرتاسر کشور محقق گردید . دستاوردی که در سایه ی تحقق رویای 45 ساله ی گندم در خوداتکایی کمتر دیده شد .( بی راه نخواهد بود اگر همراهی و همدلی اقای خاتمی را در ان هنگام نیز تبیین نمائیم اگر چه که مدیریت فرودست ایشان را به سبب همان فقدان قاطعیت همراهی شایسته نمی کرد اما ایشان نیز حمایتی ارزشمند از طرح بعمل می اورد که شایسته است مراتب تقدیری بایسته از ایشان در این عرصه نیز صورت گیرد اگر چه 18 ماه طول کشید که دستور مساعدت اقای خاتمی به طرح در خیابان ان سو تر در دفتر اقای ستاری فر مورد توجه و عنایت قرار گیرد ..... )
و ليكن در پايان : فرآيند تکمیل طرح در پایلوت بهسازی و بهینه سازی مزارع و فراوری نان و کاهش قیمت استحصال- نان ارزان - نا تمام ماند و با تغییر دولت همان اندک امید به تحول و باان که می دانستند شکم گرسنه خون بپا می کند و به قول ارسطو ان کس که از گندم و نان چیزی نمی داند لایق حکومت نیست و با ان که تبیین گردیده بود که در جنگ حرف اول را اسلحه و حرف اخر را غذا می زند نمی دانم به چه سبب در حالی که بحران طلبی بین المللی دولت گسترده تر از همیشه کشور را بارها تا استانه ی جنگ پیش برد ....به مساله ی مهمی همچون نان و افزایش قیمت ان این چنین بی توجهی شد – لازم به توضیح است که اگر در ان ماجرای دستگیری ملوان های انگلیسی اقای رئیس جمهور نمی گفت متشکرم که هرگز و هیچ وقت کسی معنا و مفهوم ان را ندانست سالها از مر گ ما در جنگی هولناک گذشته بود شایسته است بخاطر ان تشکر رئیس جمهور از ملوانان اسیر بنای یادبودی ساخته شود که کشور را از جنگ رهانید و...- و دستاورد های شگرف ان هزاران پدر پیدا کرد – که معروف است که پیروزی هزاران پدرو شکست یتیم است - و ديگر بار آنهمه زحمت و مرارت در گرداب فرو نشست و نتوانست سامان بخش ساختار آرد و نان - بطور اصولي سالم و با هزينه ي كم و كاهش قيمت در كشور - باشد ،
اما اجرای اين طرح و پشتیبانی بی دریغ دکتر قالیباف از ان مسايل بسياري را به جهت گذار ارام از چالش های فراروی و سهمگین آموخت اگر بتوان با واکاوی ان سامانه اي از عقلانیت براي
توسعه ی پایدار و عرضه کرد .
دكتر قاليباف در اين طرح چه كرد؟
1 – پشتوانه ي معنوي و حرمتي فرازمند فراهم ساخت.
2 – با اقتدار و حرمتش بوركراسي هولناك را از طرح دور كرد.
3 –اعتبارحرفه ای و تخصصی اش را وام حضور بزرگان و مديران كشور در اجرا و توفيق طرح گرداند.
4 – بي آن كه از نان بخواهد ناني برآورد و ناني آجر كند ، امنيت اجتماعي و ملي را قوت بخشيد.
5 –توانست نشان دهد كه سازمانهاي متعالي با اهداف والا به نامهاي مشهور و مديران سياسي نيازي ندارد ، بلكه به اراده ي معطوف به عملی محتاج است که عزمی واقعی در انجام كار و پيشرفت داشته باشد.
6 – توانست نشان دهد كه با تجميع خرد جمعي و قبول حضور فرهيختگان و نيك انديشان هر چند با تفاوت انديشه مي توان پيشرفتي جامع را فرازمند و فراهم ساخت.
7 – از همه مهمتر فن آوري توسعه ي درون زاي بومي مبتني بر رشد ساختاري بخشها را دريافت ، عملي كرد و پس از آن خود پيشرو و راهبر پروژه ي نان گرديد.
پروژه اي كه بعدها بسياري آن را به نام خود مصادره كردند و بسياري از قبل آن به نان و نوايي رسيدند اما هرگز گروه محققان و مديران آن پروژه فراموش نخواهند كرد كه توفيق با دست خالي و عظمت بدون بوروكراسي و بت سازي چه طعمي دارد ، همچون طعم مردي كه دلسوخته ي توسعه ي پايدار ملي است و حتي اگر ان کار به او مرتبط نباشد تا به آنجا كه بتواند پویش و خيزش معطوف به تغیر و تحول را براي آن ارسال مي دارد.
خوشبختانه اين حقير نيز يكي از همان گروه محققاني بودم كه در پروژه ي نان ياد و خاطره ي دلسوزان طرح را بر لوح قلبم جاودانه كرده ام و الگويي براي آن كه بتوانم با افتخار ادعا كنم مي توان كاري در توسعه ي ملي انجام داد اگر عزم و اراده ي آن باشد .
مي توان نامهاي بزرگي را در اجراي طرحهاي عام المنفعه و جهش ساز براي توسعه ي ملي بخاطر سپرد و همواره ياد و نام نيكشان را بر بستر توسعه ي پايدار درج كرد ، اميران كوچكي كه شايد تاريخ عظيم ملي آنها را بخاطر نسپارد اما عاطفه ي تاريخي خردورزان هميشه اعتبار و اعتمادشان را كرامت و اعزاز مي نهد .
مساله ي مهم ( واگويه اي براي بخاطر سپاري جاودانه ي روشهاي حل مساله هاي مهم ) چرا در ايران نو آوري ها و نو انديش ها همچون گلي يك شبه مي رويند و پژمرده مي شوند و كسي از آنها خاطره اي در يادش نمي گذارد ، چرا روشها و راهها ، گذارگاهها و گذرگاههاي حصول به نتايج بلند و شگرف در بخشي از تاريخ اين جامعه فراموش مي شود؟
چرا تاريخ رگ زدن امير در باغ فين كاشان را فقط بخاطر مي سپارد ا ما انان که جریان افرین حضور امیر کبیرها در عرصه ی حیات اجتماعی شدند را نه ؟
تاريخ نمي نويسد ( حداقل در ایران این گونه است ) جريان سازان ، انديشه سازان و بستر سازان كه اغلب در غربت نام و نشان ، غريبانه بي نشان مي شوند ، چه برسرشان مي آيد ؟
چرا نمي خواهيم بدانيم فن آوري پيشرفت و توسعه چگونه است ؟ اما همواره عزم ( شايد ) آن را داريم كه پيشرفتي را براي كشور ، ملت و جامعه مان به ارمغان آوريم؟ شايد ديگر روزگار آن به سررسيده باشد كه تاريخ نويسان فقط از تحولات منجر به ويراني يا آباداني توسط يك قهرمان بنويسند و تاريخ جمعي فهرمان ، قشري ، گروهي و جامعه اي قهرمان و قهرمان ساز نقش ابدي گردد ، اما مساله ي آن است كه چرا ؟
پرسشي فرا گير همواره در حوزه ي تفكر و انديشه در كشور ها و جوامع به اصطلاح كمتر توسعه يافته وجود دارد:
چرا نو آوري ها ،‌ نيك انديشي ها و پيش روي هاي عقلاني و عملي تداوم زماني و تاريخي
نمي يابند؟
به ديگر سخن
چرا هر كه آمد عمارتي نو ساخت بر پيكره فروريخته پيشينيان
يا
چرا هر مدير ، انديشمند ، عامل و كارگزاري با انهدام و فروپاشي ساخته هاي ديگران آغازي ديگر را شكل داد؟



مشكل كجاست ؟
مادام كه ندانيم چرا هنر ، نبوغ و دانش امثال شيخ بهائي تداوم زماني و مكاني نمي يابد و مادام كه ندانيم ساختار كاهش هزينه ي تاريخي و اقتصادي جمعي كدام است ، همواره با اين چالش ژرف مواجه خواهيم بود كه :
سرمايه ها و ثروت هاي جمعي ، تاريخي و فكري بدون تداوم و بدون تامل در مقاطع زماني ديگر فرو ريخته و چرخه اي از آزمون و خطا به همراه خواهد داشت.
در فرگرد تاريخ هنگامي كه با چند صد سال استواري در پايتخت و عمارت هاي سمبليك كرملين ، اليزه و ... مواجهيم در حوزه ي كشورهاي خاور ميانه و به ويژه ايران با نابودي و ويراني پايتخت ها و عمارت هاي صفويه گرفته تا تغييرات اساسي از قزوين تا اصفهان و ... .
در كشورها و جوامع ديگر فارغ از گرايش و نحوه ي تفكر ، تمايل فزاينده اي ، بر نگهداري و حفظ و صيانت است ولي در اين منطقه ( خاورميانه ) و ايران ( به ويژه ) تفكرات ، شيوه ها و عمارت ها ، خيابان ها و ... را دگرگون مي سازد .
اين همه ي نمادي است از آنچه كه شايد چشمگيرتر است . اما معضلي بنيادين و شايان وجود دارد ، چالشي كه پس از صدها سال همچنان خودنمايي مي كند و گاه در پيدا و گاه در نهان تداوم يافته.
مثال براي وضوح :
چرا هنر و نوآوريهاي اشخاص و شخصيت هايي عالي مرتبه و نيك انديشي همچون شيخ بهايي در معماري و ... پس از مرگش ناپديد مي شود ؟ چرا هنرش و دانشش تداوم نمي يابد و چرا اين دانش جاري و ساري و نافذ نمي گردد ، مشكل در كجاست ؟
چنين به نظر مي رسد كه جامعه ي انديشمندان و متفكران ما به ساز و كاري دست نيافته اند كه بتواند فن آوري هاي ، نو آوري هاي ، ابداعات و نو انديشي ها را سازماندهي كرده و براي آن ساختار سازي كند.
به ديگر سخن ساز و كارها و ساختارهاي تنظيم كننده ، پيرايش كننده و نگاهدارنده طراحي نگرديده است و اين تفاوت بنيادين جامعه ي ما با جوامع صنعتي و توسعه يافته است.
به تعبيري :
در جوامع توسعه يافته ي صنعتي ابتدا فن آوري ، نو آوري و نوانديشي را در پهنه ی راهبرد سازی پديدار مي سازند ، آن را به لحاظ نظري تجزيه و تحليل مي نمايند و آنگاه بر اساس آن نماد و نمودي عيني و عملي مي سازند ، بدين سان با الهام گرفتن از فرمايش گهر بار آقا امام سجاد ( عليه السلام ) كه مي فرمايند : « و چون شناختم عمل مي كنم و چون عمل مي كنم مي شناسم » اين گرانيگاه حكيمانه ي امام ( ع ) را سامان دهي مي كنند و بر اساس آن سامانه اي نظر گير مي سازند كه همراه با آن نظريات ( تئوري ها ) و كاركردها شكل مي گيرد ، بدين سان سامانه ي ساخته شده در فراگرد كاركرد در عين حالي كه نقاط قوت و ضعف آن مشهود مي گردد داراي پشتوانه ي عملي ، نظري ( تئوريكي ) نيز مي شود كه هم قابليت تداوم در گستره ي زمان دارد و هم توانايي تصحيح و پردازش در طي مدتهاي مديد علاوه بر آن كه با فعاليت و كار بر روي همان سامانه بر غنا و ژرفاي علمي ( تئوريك ) آن مي افزايند و بدين ترتيب آن سامانه را تبديل به جرياني جاري و ساري در زمان و مكان نموده و فن آوري آان را جاودان مي سازند.
اما
در كشور نازنين و جامعه ي شكوهمند ما مكانيزم متفاوت است ، هوشمندان فرهيخته و توانمند فكري ، با رنج و مرارت بسيار ، بنايي علمي ، فكري ، فن آوري و تكنولوژيك را مي سازند و گاه شاهكاري نظر گير پديد مي آورند اما نه ساختاري فراهم مي آورند كه تفكر ، نحوه ي عمل ، انديشه و هر آنچه مرتبط با آن است در جايي ثبت شود و نه گذرگاهي انديشه اي مهيا مي نمايند تا آن سامانه در معرض تجزيه و تحليل و پردازش و بهبود قرار گيرد و نه جايگاهي مي سازند تا ديگر انديشمندان ، هنر مندان ، متفكران و مديران با افزايش و كمال آن از چرخه ي آزمون خطا پرهيز نمايند و در اقتصاد زمان و دارايي به بهره وري فزاينده دست يابند.
به ديگر سخن
در جامعه و كشور ما كوشش نخست بر ساخت و كاركرد است بي آن كه در پس و پيش آن تفكري و انديشه اي ويژه قرار داشته باشد ونه خاستگاهي شناخت شناسانه بر آن استوار باشد . بدين ترتيب با حذف ( رفتن ، فوت و ... ) آن انديشمند و سازنده ي سامانه ، تمامي آن ساختار ناتوان از خودسازي و ترميم مي شود چرا كه فن آوري آن در محلي تثبيت نشده و ثبت نگرديده است و ديگر آن كه آن سامانه ي عظيم و آن همه زحمت و رنج تبديل به جرياني جاري و ساري و نافذ نگرديده و سترون و ابتر باقي مي ماند تا آن كه باز در گستره ي زماني ديگر ، نيك انديشي ديگر همان سامانه را ( فكري ، علمي ،‌ تئوريك ، صنعتي ، فني و ... ) از ابتدا بر پايه اي از آزمون و خطا آغاز به ساخت مي كند و باز چرخه اي با انتهاي زود رس پديدار مي آورد.
مساله ي مهم و حياتي
چرا بايد جامعه و كشور عزيزمان هزينه هايي اين چنين گزاف رابپردازد و چرا بايد اقتصاد زمان و دارايي ملي و جمعي در چنين فرآيندي آن هم در عصر جهش هاي علمي و فن آوري ناديده انگاشته شود ؟
چرا بايد ساختاري و ساز و كاري را فراهم نسازيم كه انديشه ها ،‌ابتكارات ، نوآوري هاي و نوانديشي ها در طول تاريخ تداوم يافته و منشاء جرياني عظيم به لحاظ فكري و انديشه اي گردد؟
آيا اگر تكنولوژي و فن آوري هاي امثال شيخ بهايي تداوم مي يافت و تبديل به جرياني ماندگار مي شد ، امروز ايران اسلامي يكي از بزرگترين مخازن و منابع علم و انديشه ي عمران و آبادي ساختمان سازي و آرشيتكت در جهان نبود ؟ چرا آن انديشه ها با مرگ و رحلت بنيان گذارش همراه او دفن گرديد و حسرتي عميق بر جاي نهاد تا صدها سال بعد اندوهي اين چنين چشمگير سايه افكن روح و جان دانش پژوهان گردد؟
شاید مهمترین کارکرد دکتر قالیباف درک همین معضل بنیادین در راهبرد سازی و فن اوری فکر افزاری بود که توانست .ساختارها و اندیشه هایی سترگ و روح افزا را در سازوکاری مبرا از ازمون و خطا و صرف هزینه های بسیار اجتماعی و اقتصادی پدید اورد و بنایی مقاوم و مستحکم ایجاد کند که از باد و باران به تعبیر فردوسی کبیر نیابد گزند . چه کسی اینک می تواند مدیریت شهر تهران را بپذیرد و از راهبرد های بنیادین برامده از اندیشه های دکتر قالیباف بگذرد – می توان ان راهبرد ها را قوام بخشید و تداوم داد اما هرگز نمی توان از انها چشم پوشید و....

دیگر طرح بزرگ و شایسته ی توجه و مداقه ی دکتر قالیباف:
طرح عظيم چالش زدايي بين المللي با انسجام و بسيج تمامي قوا و نيروهاي خردمند و فرهيخته ي جامعه است :
هميشه مي توانم براي كشورم و براي ملت تنهايم گريه كنم ، هميشه مي توانم خدا را فرياد بزنم تا صدايم را بشنود ، هميشه مي توانم براي معصوميتهاي بر باد رفته ناله كنم ، همواره مي توانم براي هزاران آرزويي كه در خاك سرد فرو خفت اشك بريزم ، گاهي هم مي توانم نفسم را حبس كنم در سينه ام تا نزديكي وجدانم را احساس كنم و هميشه مي توانم به خودم ببالم كه عاشق به دنيا آمدم ، عاشقانه زندگي كردم و عاشقانه خواهم مرد ، مي توانم آرام و بي صدا فرياد بزنم دوستت دارم اي سرزمين تشنه ، اي پرچم كفن شده ي فرزندان و برادرانمان ، همواره مي توانم بنويسم كه پايان و آغاز راه در دست ما نيست اما ميانه ي آن را مي توانيم زشت يا زيبا پر كنيم ، همواره مي توانم براي مردان ، زنان ، كودكان و جواناني كه در راه اعتقاداتشان جان دادند شيون كنم ، هميشه مي توانم براي آنهايي كه از خانه ، زندگي ، شهر و ديار خويش به تقصير و يا به غير تقصير ، خود خواسته يا مجبور شده ، تبعيديها و تبعيد كرده ها همگي اشك بريزم بياد داشته باشم رنج و درد پدران و مادراني را كه براي يافتن لحظه اي بهتر براي فرزندانشان مظلومانه در حسرتي جانكاه انسانيت ، شرافت و غرورشان را فرو بلعيدند ، مي توانم به اندازه ي هزاران سال به خاطر بسپارم كه درد و رنج گرسنگي ، درماندگي ، بي پناهي و بي كسي چقدر غمبار است و چقدر وحشتناك ، من مي توانم به خاطر بسپارم مردان و زنان ، جوانان و كودكاني را كه براي فرو نشاندن غرورشان سرهايشان را پائين مي اندازند و به چشمهاي همديگر نگاه نمي كنند ، مي توانم براي وطنم و تمامي مردمان زجر كشيده اش چكامه اي سوزناك بخوانم و در منتهاي وجودم براي سعادت و سلامتي شان دعا كنم ، مي توانم بنشينم در گوشه اي و از درد تنهايي و رنج انسانها به خود بپيچم ، اما ، اما ، اما :
ديگر نمي خواهم ، ديگر نمي توانم ، ديگر اشكي ندارم كه براي مرگ فرزندان اين سرزمين فرو بريزم ، ديگر طاقت آواره گي ، رنج ، مظلوميت ، بي پناهي ، گرسنگي و خشم فرو بلعيده ، فرياد در گلو خفه شده ي انسانها و به خصوص هم وطنانم را ندارم ، ديگر پرچمي هم نمانده كه كفن جوانان برومند سرزمينم شوم ، ديگر طاقتي نمانده كه بي پناهي ، آواره گي و خانه به دوشي مردمان سرزمينم را نظاره كنم ، بس است ، بس است هر چه بود و هر چه هست بس است ، تمامش كنيد ، شما را به خدا تمامش كنيد اين همه خفت ، خواري و رنجي را كه مادران و پدران سرزمينم كشيدند و مي كشند.
شانه هاي هستي همچون الوار خمیده و تکیده ی انسانیت در زير بار اين خشم مضحك بي فرجام و نفرت بی دلیل نسبت به دیگر ملل خم شده ، دانه هاي عرق بر پيشاني مادران و پدران كريستالي شده از شرم و خجالت نتوانستن و ندانستن راه و چاره اي براي حسرتهاي فرو خفته و دردناك فرزندانشان، شانه هاي مردان كوه پيكر خميده در زير افسردگي و رنج و شانه هاي سرو قامتان جنگجو نيز تكيده بر بالين كراك ، شيشه ،‌ ترياك و هروئين ، ديگر بس است ، همه چيز بس است خشم بس است ، نفرت بس است ، توهين بس است ، پريشاني بس است ، بگذاريد شما را به خدا بگذاريد نفس بكشيم بگذاريد اين ملت بي پناه درمانده و عاجز نفس بكشند ، بگذاريد پدرها و مادرها نفس بكشند ، ديگر نمي توانم ، نمي توانم گريه كنم ، نمي توانم دوباره گريه كنم ، نمي توانم شيوني براي ملتم دوباره آغاز كنم ، نمي توانم حسن هايي ديگري را به مسلخ بفرستم ، مسلخ بس است ، كشتار بس است ، قتل بس است ، جنون و خود بزرگ بيني بس است ، بگذاريد تا آرام سر بر بالين بگذارند و بگذاريم ، بگذاريد تا شميم عطر وجود گلهاي جاودانه را دريابند و دريابيم ، بگذاريد نسيم نيز يكبار آسوده خاطر گونه هايمان را نوازش كند ، آسوده و بدون چالش .
نمي دانم اين بخش را از دکتر قالیباف شنیدم يا از لابلای گفته هایش دریافت كردم ، نمي دانم اختلاط انديشه ها و افكار خودم هست يا او چنين گفت ، اما يقين دارم ، يقيني قطعي كه او نيز با من هم عقيده است ، يقين دارم كه او نيز همان را مي خواهد و يقين دارم كه شايد به تفسير و تعبييري ديگر اما همه ي اين حرفها را زده است ، او در طرح بزرگ چالش زدايي بين المللي با انسجام و بسيج تمامي خرد جامعه اينها را گفته و يكبار آنها را نوشته است ، درد بزرگي است كه آدمهايي همچون او که نمي توانند حرف بزنند ، درد خفه كننده اي است كه آدمهايي شبيه به او بايد بي صدا و بدون حرف حرف بزنند ، كار سختي است بدون كلام حرف زدن اما چه مي توان كرد آنگاه كه آوازه خوانهاي پرمدعاي فرصت جو كه نان در طلب غائله و هياهو مي برند و خلق در بستر جنگ و جدال برهنه و گرسنه مي سازند حرفهاي بي كلامش را جوري خطابه مي سازند و عمرسعد مي خوانندش كه اگر به گندم رياست جمهوري نرسيد به جو شهرداري شهر ري خود را رساند { غرض سخن راني مداحی نا اشنا به مدیریت و دانش است و مداحی که بجای تلطیف عواطف ملت نفرت افرینی را پیشه ساخته و بجای ازادگی حسین (ع) خود بردگی عمروعاص برگزیده تا به نان و نوایی بوقلمونی دست یابد – چه می توان کرد هنگامی که مردان معرفت و رافت و حرمت خود پرده در و بی حیا و مزور گردند چه می توان گفت ....چه می توان گفت.....}
ایا انان فراموش کرده اند که هنوز مردان و زنانی در این کشور هستند که در
کنا ر دکترقالیباف به خاطر شرافت انسان بودن می ایستند ؟

من خود رفيق راهم و از نيمه راه نمي گويم / وداع با يك بي تكيه گاه نمي گويم /
( به خود مي گويم ): به اعتبار چه ايينه ايي؟ عزيز دلم /...به هر که مي رسي از اشك و اه مي گويي؟ .../ هنوز حوصله ي عشق در رگ ها جاري است / نمرده اند مردان و زنان این سرزمین كه غمت به چاه می گویی؟ (از م.ع.جوشايي)

بگذار تا بگذريم ....
چو تو خود بد کنی اختر خویش را بد – مدار از فلك چشم نيك اختري را

- طرح عظيم چالش زدايي بين المللي با انسجام و بسيج تمامي قوا و نيروهاي خردمند و فرهيخته ي جامعه ، طرحي عظيم و بسيار دامن گير بود ، طرحي كه از يك سو ريشه در رافت و رحمت ديني داشت و بخشش وعفو همه جانبه تمامي ديگر انديشان و از آن سوي خردي پيش تاخته را مورد توجه داشت ، مبناي آن احقاق حقوق مسلم كشور بود در آنچه كه مي بايست باشد و داشته باشد از فن آوري اتمي و هسته اي تا ساير دانشهاي مدرن ديگر اما نه از راه فروپاشي رفاه ، آسايش و حرمت كشور و ملت و نه از راه جنجال و آشوب و نه از گذارگاه باج دهي و خفت و خواري ، عزمي ملي براي افزايش ثروت دانايي و دارايي ، چرا كه كوتاه نتيجه اش آن بود كه بيش از 800 ميليارد دلار ثروت ايرانيان خارج از كشور در دامن ثبات ، آرامش و اعتبار سازي باز گردد و صرف آباداني ملي شود و سوي ديگرش آن بود كه نخبگان و انديشمندان توسعه اي پايدار در راستاي توليد كار ، ثروت دارايي و دانايي را فراز آورند ، در اين بحبوحه از الگوهاي آن زمان كره ي شمالي در سرپيچي از قواعد جهاني تا الگوهاي ديگر مسالمت آميز طرح و بحث گرديد و واكاوي شد كه عدم همراهي و فقدان ديپلماسي سازنده و همگرا در تحريمهاي بين المللي چه بر سر اين كشور و صنايع نو پاي آن خواهد آورد و هم اندوخته هاي دانش و فن آوري در گستره ي توسعه ي پايدار ملي برآمده از خرد جمعي چه تحولي را شكل خواهد داد و عدم سازگاري با فرآيند ديپلماسي متعهدانه ي توام با حرمت ، شرافت و مسئوليت چگونه باعث گسترش بحرانهاي اقتصادي و چالشهاي زندگي به ويژه در كيفيت زندگي شهروندان و جامعه پديدار خواهد ساخت و ... واي دريغ و مدد ... دريغ و مدد كه نيك انديش مردان همراه و هم عقيده اش نيز فرو پاشيدند ،‌ همچنان كه اصل طرح بر مبناي همان ساز و كار فقدان فن آوري براي پيشرفت منهدم گرديد و باز در فرآيندي از شعار شعور جمعي گريز پا و گريز دست به كنجي فرو رانده شد و طرحي سترگ كه مي توانست با تجميع سرمايه ها و دانش فني فرزندان برومند ايران عاملي براي ثبات ، آرامش و كاهش اضطرابهاي خانوادگي ، فردي ، جمعي و ملي شود در فراسوي غوغاي كژ تابي تدفين گرديد بدون هيچ افتخار و اعتباري در عمل و بدون هيچ مراسم كفن و دفني نه آنچنان كه شايسته ي شكوه طرح بود ، بلكه بسان مرده اي عادي نيز نبود. گزيده اي بود كه ناپديد شده بود و ديگر هيچ تو گويي ميراث برامده از ان اگر نه اكنون كه فردا و اگر نه فردا در قضاوت تاريخ پنهان خواهد ماند

.ان چنان بر روي ريشه ها ي اگاهي و ادراك جمعي ان طرح بزرگ سنگ چيني از سرپوش بنا نهادند كه ريشه هاي دانايي اش را توگویی عزمی برای خفه شدن و خفه کردن داشتند و دارند.

.( اگرچه از منظر ان مداح و علیا مخدره که تهمت و بهتان شیوه ی کارکرد و عملشان است بودن و یا نبودن متخصص و متفکر و سرمایه ی دانایی و دارایی هیچ ارزشی برای کشور و ملت ندارد چرا که با وجود ان نان بوقلمون و ان ثروت تاراج رفته ی ملی که به دامان انها سرازیر است برایشان فهمی از دیگر انسانها و موقعیت انسان ماندن و درد بشریت داشتن نگذارده و حتی بهتر می دانند که کشور در محاق گرسنگی و جنگ و نفرت باشد تا انها به نان و نوایی بیشتر برسند که نان از خون حاصل می کنند و پر واضح است که در این میانه وجود دکتر قالیباف ارام و صلح جو نان انها را اجر می کند وای دریغ که این نفرت افرینان سرنوشت دانایان و خرد افرینان را نیز بدست گرفته اند و...)
حدس مي زنم كه دوره اش به سر رسيده است دوره ي
استفاده از من و ما بجاي گوشت قربان
استفاده از خطابه ها ي زنده باد و مرده باد
استفاده از من و مابه جاي نردبان
دور از اجتماع خشمگين اه سرزمين صلح
دارد افتاب ميزند – ببين :چه شادمان
دور از اجتماع تك صداي سرب و سينه بهتريم
ولي صلح رخ نمي دهد به رايگان
صلح با تكثر نظر صلح با حقوق مانده ي بشر در زمين
رخنما نمي شود مگر در اسمان ؟
بخيه بر وخامت كدام روي زخم مي زني طبيب ؟
حال ما گذشته از معالجات توامان
... بگذريم فكر كن به دست پخت تازه ي قضا به قدر روزگار
فكر كن به فقر روح ما و عسرت جهان
...
صلح اي نياز جوهراييي طبيعت بشر بيا
سر نوشت اين هزاره باش با كتاب وعشق و نان ( بر گرفته و تغير شعر م. رمضاني فرخاني)

- طرح عظيم توليد كار و آميش سرزميني با بهينه سازي و بهره وري از نهاده هاي كشاورزي ، صنعتي و خدماتي به ويژه { آب ، خاك ، و انرژي }
اين طرح شامل پنج بخش عمده بود :
1 - بهره وري از نهاده هاي كشاورزي نظير آب ، كود ، زمين ، نيروي انساني ، نيروي متخصص و ... با بهره گيري از NGO ها ، خرد جمعي ، اندوخته هاي علمي و تخصص فرهيختگان و دانشمندان خارجي و داخلي.
مباحث مهمي همچون :
1 – 1 – نهاده ها و مسايل كشاورزي
1-1-1- قطعه ، قطعه شدن اراضي
2-1-1- بهره گيري از سموم در كشاورزي و نقش آن در سلامت عمومي
3-1-1 – فرسايش خاك و عدم کشاورزی پایدار و ترویج کشاورزی تجاری بدون در نظر گرفتن مصلح زیست محیطی و...
4-1-1- اتلاف آب
5-1-1- آب خيز داري و استفاده از آبهاي سطحي
6-1-1- جابجايي و تغيير جهت رودخانه هاي پر آب و كم زمين به سمت اراضي مستعد كشاورزي
7-1-1 – آبياري مدرن
2-1- مباحث مديريتي و حقوقي :
1-2-1- قوانين زراعت در اراضي مستعد و وسيع
2-2-1- قوانين مرتبط با ماليات و حذف حق آبه ها در كشاورزي
3-2-1- بسيج متخصصان زراعت و اقتصاد كشاورزي بصورت بلا عوض و كمك هاي ملي به بخش كشاورزي
4-2-1- مبحث مهم خوشه هاي تعاوني يا تعاوني هاي زراعي خوشه اي
5-2-1- قوانين مرتبط با فرسايش خاك ، شخم و ابزار مناسب در شيبها و ...
2-1- صنعت
1-2-1- ايجاد تعاوني هاي خوشه اي صنعتي
2-2-1- كمك بلاعوض فني و تكنولوژيك دولت به كارخانه ها و کارگاه های کشور به منظور افزایش توان رقابت پذیری انها در عرصه ی بین الملل و بهره گیری از دانش متخصصان – که متاسفانه بیشترین گروه بیکاران را تشکیل می دهند – به صورت حمایت علمی دولت در بهسازی و بهره وری از امکانات
3-2-1- بازاريابي و فروش بين المللي ( در پس طرح چالش زدايي بين المللي )با فعال کردن ساختار سیاسی و دیپلماسی ملی در عرصه ی بازاریابی و توسعه ی دانش تجارت و حمایت بی دریغ از تولید کنندگان بجای دشمن تراشی و ...
4-2-1- بهينه سازي و بهره وري از صنايع با كمكهاي بلا عوض مديريتي ، فني و فن اوری
( ساخت و تشکیل کار گروه های مهندسی معکوس و مهندسی توسعه در ایجاد و یافتن راهکارهایی برای تجاری کردن و کپی سازی سریع از صنایع و ظرفیت های بین المللی فن اوری . هماهنگی و همراهی پر سرعت دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی با تجارت و صنعت ان هم کاملا رایگان و با خرید تضمینی دولت ان تولیدات را و حمایت بی واسطه از کلیه ی طرحها ی صنعتی و تئوری های فن اوری – شاید گفته شود که پارک های علمی و فن اوری نیز چنین مراکزی هستند و صد ها مرکز وابسته اما کافی است سری به این مراکز با بوروکراسی و تشکیلات بی خاصیت انها بیندازید تا عمق فاجعه را بیشتر درک نمائید . شخصا هنگامی که طرحی در نبرد الکترونیک و فن اوری های ان ( اختلال در در سیستم ناوبری موشکی با بهره گیری از امواج الکترومغناطیسی و طول موجهای ...) داشتم همراه با چند طرح مرتبط با موتورهای عمود رو و بدون سیم و توپ های افقی نظامی با استفاده از ظرفیت ابر رسانا ها و به پارک علمی و فن اوری مشهد در جاده ی اسیایی ( که رفتن و امدن به ان خود مصیبتی عظما است و در تهران نیز همین مسافت و مشکل پابرجااست ) مراجعه کردم پس از پرکردن هزاران هزار باره ی یک پرونده و صدها بار پی گیری و پس گیری برای دریافت 7 میلیون تومان اعتبار که بعد شد 5 میلیون و... خلاصه دست خالی و با تحقیر رهایم ساختند . بی ان که کسی در ان محل که دهها نیرو با حقوق و مزایای هیات علمی دارد و در تیول اشراف وابسته به تفکر سیاسی حاکم است مرا راهنمایی کند از سر درد ان طرح را بعنوان طرحی برای بازی سازی رایانه ای توسط دوستی راهی تهران نمودم تا با استفاده از رانت های خاصش کاری را برای کشور پیش ببرد و بتواند بر ثروت کشور در تولید امنیت و ثروت جمعی بیفزایدو کار افرینی نماید . خلاصه ی کلام ابتدا دوست من را به گفته ی خویش ابتدا چند ساعت بازجویی و رهگیری کردند و نخست پرسیدند که رابطه ی تو با بنیاد سورس چیست . خوشبختانه چون فرد اعزامی هنوز دیپلمش را پس از بیست سال نگرفته یقین کردند که این مسایل ارتباطی با انقلاب های مخملی و رز و نارنجی و بنفش و قهوه ایی و زرد قناری وسورس ... ندارد سپس رهایش کردند وقول همکاری دادند و خوشبختانه پس از ان دوباره به پارک فن اوری معرفی شدیم و به ساختاری علمی و ... نتیجه طرح که به هیچ کجا نرسید که بماند و تمامی دست اندرکاران که بی نوا و مستاصل شدند که انهم نیز بی خیال . فقط این طرح علمی یک نتیجه داشت و ان اثبات ان بود که تیم مطالعاتی و فکری عامل مرتبط به بنیاد سورس نیست و بی گناهی ما ثابت شد البته هنوز فکر می کنیم ثابت شده شاید هم ثابت نشده و من و دیگر محققان در نقش نیروهای نفوذی برای انقلاب رنگین هستیم – این است ساختارهایی که ایجاد شده و رئیس ان برادر امام جمعه است و ... چه ارتباطی دارد با علم نمی دانم . این مثال بیان کردم تا عمق فاجعه را نشان دهم و نوع کارکرد ساختارها را که فقط هزینه بر هستند و به نسبت هزینه هایشان منافعی .....
5-2-1- گسترش صنايع HI-TEC
6-2-1- افزايش سرمايه گذاريهاي مشترك
7-2-1- افزايش و ايجاد صنايع تبديلي كشاورزي و ايجاد قطبهاي آزاد محصولات كشاورزي و فرآورده هاي آن
8-2-1- ايجاد بسيج نخبگان و فن آوران بصورت كمكهاي بلا عوض و حذف هزينه هاي احداث كارخانجات و مراكز صنعتي و ساير خدمات رايگان دولتي و كمك به واردات ، جايگزيني و ... كارخانجات
هدف عمده ي اين طرح علاوه بر ايجاد اشتغال ده ميليون نفري تلفيق و استفاده از تخصصها در صنايع ، كشاورزي و خدمات به جاي ارايه ي سرمايه براي كارخانجات بود و از آن مهمتر طرح بزرگ و محوري در هم تنيدگي اقتصادي در فدراليسم اقتصادي كه الگوهاي شاياني همچون سوئیس و ... داشت.
3 – 1 – خدمات
1 – 3 – 1 – گردشگري و جذب حداقل 100 ميليون شيعه براي گردشگري مذهبي
2-3-1- جلوگيري از خروج ساليانه سه ميليون گردشگر ايراني به كشورهاي حاشيه و جهان و جذب سرمايه و امكانات آنها در داخل كشور
3-3-1 – گسترش مقوله ي ايران گردي در راستاي ايجاد فرهنگ واحد و حداقلهمسان ملي
4-3-1- افزايش ثروت ناحيه اي و توسعه ي منطقه اي با افزايش جهانگردي و ايرانگردي توسط خارجيان و دستيابي به حداقل 20/1 حجم سرمايه ، در گردش در بخش گردشگري با آن كه ايران يكي از 10 كشور بزرگ تاريخي و با قابليتهاي ويژه ي گردشگري است.
چرا بايد در سال 2006 ايرانيان اولين گروه گردشگران به تركيه با بيش از 9/1 ميليون نفر در سال و 1 ميليون سفر به دبي باشند و حال آنكه مدت اقامت و سفر به مشهد به عنوان كلان شهر ديني با جاذبه هاي تاريخي ، معرفتي ، فرهنگي به كمتر از 24 ساعت برسد ، سه ميليون گردشگر ايراني از خارج ايران چه مي خواهند كه در ايران وجود ندارد ؟ (توضيح اين ميزان گردشگر غیر از حجاج و زايران عتبات عاليات مي باشند.)
4-1- خدامت فني و مهندسي ، بهداشتي و ساير
1-4-1- اعزام و بازاريابي بازار كار متخصصان در خارج از كشور
2-4-1- ارايه ي خدمات فني و مهندسي و بهداشتي و آموزش
3-4-1- ايجاد دانشگاههاي بين المللي
4-4-1- ...
ميزان اشتغال به كار حداقل در اين طرح در طي ده سال كاري 10 ميليون نفر ، ميزان اشتغال به كار متخصصان و دانش آموختگان دانشگاهي بيش از 90% ، ميزان بهره وري و بهره برداري از سرمايه هاي توزيعي در بخشهاي صنعتي ، كشاورزي به حداكثر ممكن ميزان سرمايه ي برگشتي پس از 5 سال ، ساليانه بيش از 50 ميليارد دلار ( تقريبا هم اندازه ي ميزان فروش نفت يا دلارهاي نفتي)
فرجام طرح های دکتر قالیباف و راهبرد های برامده از ان که توسط کانون تفکر و مراکز تحقیق و توسعه ی NGO طراحی شده توسط ایشان و به کمک دوست دارانش انجام یافته بود و سرانجام آن :
- انتقال آب رودخانه ها و حفظ آبهاي سطحي و اب خیز داری در سطح ملی به رحمت الهي پيوست.
ساير فعاليتها و ضرورتها و سرمايه گذاريها كه از جمله ي سرمايه گذاريهاي زير ساختي كشور و در راستاي بهره وري فزاينده بود محو شد و طرح ناپديد.
- طرح بزرگ رفاه و آرامش جمعي و كاهش اضطراب و استرس عمومي و فردي گویی هرگز نبوده و نخواهد بود .
اين طرح كه در راستاي نخستين تجارب دنيا بود و مي توانست اثرات شايسته ي بسياري داشته باشد مبتني بود بر :
1- خدمات رايگان اجتماعي ، رواني به خانواده هاي آسيب ديده مثلا خانواده يي كه عضوي را از دست داده اند و اين در تصادفات حداقل ساليانه حدود 28000 نفر است ، با ظرفيت 4/3 بعد خانوار بيش از 100000 نفر فقط در تصادفات را شامل مي شد.
2- خدمات رايگان و ضروري به خانواده هاي بدون سرپرست و يا به سرپرست توسط محله ياران و محله بانان با هزينه ها و بودجه هاي ملي
3- تامين حداقل يك وعده غذا براي بيچارگان و گرسنگان
4- سامان دهي كودكان و زنان خياباني
5- تنظيم رواني و آرامش محله اي با طرحهاي مردمي با هزينه هاي ملي ( رنگ آميزي و ... )
6- بهداشت عمومي از طريق بهره گيري از نيروهاي نظامي
7- سامانه هاي رايگان خدمات خانواده و ... سلامت عمومي و ...


- طرح مهم دولتهاي محلي ( ناحيه اي ) در مفهوم فدراليسم اقتصادي :
چرا هر استان و ناحيه ي كشور به ناحيه و استان ديگر نياز ندارد ، يعني اگر منفك شود هيچ اتفاقي در سرنوشت اقتصادي و اجتماعي آنان و کشور شكل نمي گيرد ؟
چه كسي در مركز كشور بهتر از مديران ناحيه اي ، خردمندان و صاحبان مشاغل مي داند كه چه اعتبار و بودجه و در چه سمت و سويي مورد نياز است ؟
چگونه مي تون استحكام اجتماعي ، رواني ، اقتصادي و عمومي جامعه را قوام بخشيد ؟ و مردم نواحي و مناطق را در تعاملي سازنده به لحاظ اقتصادي قرار داد ؟
چگونه مي توان تقسيم كاري تخصصي ميان نواحي و مناطق ايجاد كرد به گونه اي كه سبب افزايش استحكام و روابط اقتصادي و ناحيه اي ، ملي گردد؟
اگر پول نفت تمام شود و دولت مركزي نتواند بودجه اي به نواحي و مناطق بدهد چه اتفاقي مي افتد ؟
با فقر گسترده، بيكاري و فقدان امنيت شغلي چقدر دولت مي تواند به ماليات و درآمد هاي مالياتي كه اغلب هم توسط طبقه ي فرو دست و متوسط تامين مي گردد متكي باشد؟
چرا همواره دولتها در صدد بر مي آيند كه نقش پدر سالارانه ي سنتي و مخرب خويش را علي رغم تاكيدات بر اجرايي شدن اصل 44 قانون اساسي پر رنگ تر و بيشتر نمايند؟
از آن مهمتر نظام و دولتي كه نگران سرنوشت فرهنگي و اخلاقي ملت و جامعه است و با نا شكيبايي هر انتقاد و گفته اي را نقدي بر خود و خلاف امنيت ملي مي داند ، چرا برنامه ريزي دراز مدت و استراتژيكي براي همساني و هماهنگي قومي ، نژادي ، قبيله اي انجام نمي دهد و چرا اجازه نمي دهد كه هر ناحيه و منطقه تخصص ويژه اي را بيابد و بر اساس آن روش خاص خويش در بستر سازي و ظرفيت سازي فني شغلي و اقتصادي بگونه اي انجام دهد كه موجب بروز و ظهور استحكامات در هم تنيده ي ناحيه اي بر اساس توسعه ي پايدار ناحيه اي و بخشي شود ؟
آيا فرجام دولتهاي رانتير ( بزرگ اجاره داران كه به سبب پولهاي ناشي از فروش مواد اوليه به ويژه نفت خام ) درآينده اي كه آن مواد تمام شود چي خواهد بود ، آيا مناطق ، استانها و نواحي كه اكنون با پول نفت شارژ مي شوند همچنان در وابستگي و همبستگي ملي با دولت مركزي قرار خواهند گرفت ؟
سرنوشت خرده مليتها ، قومها و نژادهاي مختلف چه خواهد شد و آيا نبايد از روند با لكانيزه كردن كشور هراس داشت ؟
اين طرح كه بصورت پايان نامه ي دكتري آقاي قاليباف تاكيد بسيار بر تخصصی شدن و واگذاري سرنوشت اقتصادي هر ناحيه به خود آن ناحيه دارد روندي كه علاوه بر كار آفريني توجه ويژه اي به مزيتهاي نسبي و مطلق ناحيه اي داشته و مي تواند شوراهاي ناحيه اي كه برآيند خرد جمعي و تفكر عمومي است با توجه به اقتضائات و ادراكات ناحيه اي و درك مناسبات منطقه اي خود شيوه هاي توسعه ي ناحيه اي خويش را گزينش و اجرا نمايد ، آيا اين برتر و بهتر از شيوه ي آمرانه ي دولت كه قادر به درك و تبيين شرايط ومناسبات ناحيه اي است ، نخواهد بود ، حداقل مزاياي اين طرح آن است كه :
1- استحكامات انساني مالي ايجاد مي كند.
2- شغل آفرين است
3- اختيارات و سرنوشت اقتصادي نوحي به خود آن مردم سپرده مي شود.
4- حداقل در يك فرصت زماني خاص مي توان با ارشاد و نظارت نخبگان همان ناحيه علاوه بر ايجاد فرصتهاي شغلي و بلند مرتبه سازي مزيتهاي نسبي و تبديل آنها به مزيت مطلق نواحي را به خود اتكايي اقتصادي رسانده و از وابستگي آنها به دلارهاي نفتي كاست .و در سطح خانواده و محله سلول های خوداتکاو بی نیاز را ایجاد کرد – بر خلاف رویه ی گدا پروری و وابسته سازی مردم به ارباب کل یعنی دولت و ساختار مدیریتی .چرا که باید بدانیم که زود بر گل می نشیند کشتی سنگین رکاب و هر چه هزینه های دولت و نظام در تعاملات ملی و بین المللی افزایش یابد به همان نسبت امکان فرو نشینی و بحران افزایش می یابد . به عنوان نمونه در طی سال گذشته دولت نهم با افزایش بذل و بخشش – خاصه خرجی – تقریبا صندوق ارزی را تهی ساخت و اکنون با کاهش قیمت نفت اقتصاد تک پایه و نفت بنیاد کل ساختار با بحران مالی مواجه گردیده . چنین رفتاری بدون توجه به توسعه ی زیرساخت های اقتصاد خانوار و ناحیه در طی سالیلن بعد خود را نشان می دهد اگر چه که اکنون فقدان راه های استاندارد و ... مسبب مصیبت های بسیاری است . حال دولت نهم به چه قیمتی از این دامچاله بیرون خواهد امد دامچاله ای که خود بنا کرده و بدون توجه به ایجاد سلولهای خوداتکایی در اقتصاد خانوار و گداسازی ملی و گروهی همان اندک توانایی و روحیه را از انان سلب نموده . و حال عزم ان دارد که با اخذ مالیلت بر ارزش افزوده در کشوری که تولید غیر نفتی ان اندک است طبقه ی متوسط و گروه های واسطه را در این بحران بیکاری و فقر فزاینده به خاک سیاه بنشاند تا بتواند تعهدات خویش را پاسخ دهد . ایا اگر دولت نهم راهبردی اصولی داشت و اگر کشور طرحی بلند مدت و اینده نگرانه داشت شرایط کشور در این وضعیت قرار می گرفت که در حالی که در بحران اقتصادی فراروی دولتها بسته های مشوق اقتصادی برای تولید کار و اشتغال زایی و مصرف توسط شهروندانشان عرضه می کنند ایران اسلامی همان اندک کارگاه ها و مراکز تولیدی شخصی اش را به سبب فقدان نقدینگی از دست بدهد و کشاورزی بسوی عدم تعادل و بهره گیری بیش از حد از اب و خاک پیش بود که تا کمتر از یک دهه ی دیگر هیچ روستای ابادی یافت نشود و ملت بخصوص شهروندان از شدت بیکاری و فشار های اقتصادی و اجتماعی در ورطه ی بحران خانوادگی تا ویرانگری و ویران سازی خود و بیگانه بپردازند ( نگاه کنید به مقاله ی فقدان راهبرد در ایران در تقابل با بحران اقتصادی و روستا فقر و درماندگی در وبلاگ Http://purahmad.blogspot.com)
5- شرايط رقابتي براي رشد ناحيه اي به نسبت ظرفيت و فرهنگ كار جمعي همان ناحيه ايجاد كرد.
6- از ميزان دخالت ، بوروكراسي و تشديد بحرانهاي مداخله ي مخرب دولتي كاست علاوه بر آن كه مي تواند با توسعه ي اقتصادي ناحيه اي و رقابت در رشد نواحي سرنوشت نواحي را به لحاظ توسعه يافتگي به خود همان مردم و خرد عمومي و جمعي سپرد و از حجم كار و فشار بر نظام و ساختار اداري پدر سالار كاست و به جاي آن دولت را در نقش مدرن آن كه ظرفيت سازي ارشادي ، بستر سازي و زمينه آفريني است تعريف كرد.( نگاه کنید به نوشته ی دولت رانتیر در ایران در وبلاگ http://purahmad.blogspot.com )
چنين ادراك و تعاملي در سطح نواحي همچنان كه شرح شد علاوه بر كاهش نقش دولت در اجرا و ساختار سازي و رهنمون سازي آن به سوي نقش ارشادي ، هدايتي و بستر سازي – آن چنان كه دولتهاي مدرن كشورهاي توسعه يافته انجام مي دهند و نقش آنها بيشتر بستر سازي براي نفوذ و راهيابي ساختارهاي خصوصي جامعه ي خود در جوامع و كشورهاي ديگر است – خواهد بود سبب مي گردد توسعه ي ناحيه اي با رقابتي چشمگير و بهره گيري از خرد جمعي همان ناحيه افزون گردد و بنيان گذار وابستگي و درهم تنيدگي اقتصادي شگرفي شود كه در نهايت به ساخت فرهنگ و نهادينه سازي ارزشهاي همزيستي و افزايش روحيه ي همكاري جمعي ختم گردد.
اين طرح ( دولت های محلی دکتر قالیباف) علاوه بر همه ي مزاياي اجتماعي و بزرگ خود در واقع يك نتيجه ي بسيار مهم و عالي نيز مورد عنايت و توجه داشت و آن اينكه:
در همين توانمند سازي ناحيه اي به لحاظ شغلي و تخصصي از گدا پروري ناحيه اي ، فردي و جمعي نسبت به دولت و مديريت مركزي كاسته و نواحي و مناطق را به جاي و وابسته كردن به دولت و مديريت مركزي و گدايي از دولت .، آقايي ، كرامت و عزت نفس فردي ، جمعي و ناحيه اي را ايجاد نمايد و اين را با گسترش مزيتهاي مطلق و افزايش ثروت دارايي و دانايي و كارآفريني به سرانجام مي رساند ، مقوله اي كه ديرگاهي است تبديل به معضلي بنيادين گرديده و دولت در نقش ارباب كل و سرمايه دار ارشد و خير به نواحي تحميل مي كند كه به شكل جمعي ، فردي و ناحيه اي در يوزه گي و فرهنگ التماس ، تملق ، خواهش ، كرنش و دعا به جان خير بزرگ مرد را وجهه ي عمل خويش سازند تا به نان و نوايي برسند ، درست بر خلاف آموزه هاي ديني و شرعي و اخلاقي منطقی و جهاني كه در صدد ايجاد عاطفه ي خردمند ، توانمند سازي شغلي ، تخصصي و گسترش كرامت و حرمت انساني با كاهش تملق ، چاپلوسي ، خواهش و تمنا است و ...
جواب است اي برادر اين نه جنگ است – كلوخ انداز را پاداش سنگ است ( سعدي)

به هر روي اين طرح كه به شكل كتابي فاخر نيز در معرض نقد و قضاوت جامعه منتشر شد ، به سبب فقدان نارسايي در سيستم پخش و عدم اقبال مديران ارشد بدان سان كه فرازمندترين تفكر سياسي ، اقتصادي ساليان اخير است مورد اقبال مديران و طراحان امایش سرزمین به سبب وحشت از تنبیه توسط مخالفان سیاسی دکتر قالیباف قرار نگرفت و از طرح برجسته و شايان آن در توسعه ي ناحيه اي بهره برداري حاصل نگرديد چرا كه حتي اجازه ي نقد و تجزيه و تحليل آن را در رسانه هاي ملي ندادند و حاضر نشدند البته بسان ديگر تفكرات مهم در معرض قضاوت جمعي قرار گيرد.

- طرح مهم و قابل توجه دیگر دکتر قالیباف : توسعه ي پايدار شهروندي و شهرنشيني
طرح توسعه ي پايدار شهروندي و شهرنشيني كه بيشترين نقطه ي اتكاء آن بر محلات و سيستم كالبدي دسترسي ، رفاه ، كاهش ترافيك ، حفظ محيط زيست در محلات و نظام رفاه محله اي استوار است ، طرحي است جامع ، تفصيلي و بسيار ژرف ، اين طرح مي كوشد با ايجاد گسترش روحيه ي شفقت و مهرورزی در محلات و نواحي ، علاوه بر آن كه ارتباطات و تعاملات مردمي و ناحيه اي را گسترش داده و بسط دهد ، نظامي سخاوتمند و شرافت مندانه در هر محله ايجاد كند ، فارغ از نقش اين طرح در شناخت گسترده تر نواحي و محلات و آشنايي با كمبودها و چاهشها و جداي از آن در مبحث طرح بازدارندگي و پيشگيري از جرم و بسترهاي جرم خيزي به ويژه در محلات و نواحي مهاجر نشين ( كه با فرهنگ و ارزشهاي اجتماعي و جامعه آشنا نيستند ) در اين طرح با بررسي و بازيابي سطح ، ميزان و تعداد و توزيع مراكز فرهنگي ، اجتماعي علاوه بر آن كه كاستي ها ي ناحيه اي را مكشوف مي سازند و نيازها را تعيين مي نمايند در مورد كاربري و استفاده از فضاهاي بدون استفاده ي شهري نيز مي توان تصميم گيري كرد ، همچنين اين طرح مبناي آن بر اين اصل استوار است كه شبكه اي از دسترسي آسان به خواسته ها و امكانات شهري پديد آيد ، در اين طرح در هر محله و ناحيه جايگاهي براي عرضه ي محصولات و فرآورده هاي مورد نياز شهروندان شكل مي گيرد و ايجاد مي شود ، و از آنجا كه در بخشي از شهر ( به ويژه بخش مرفه نشين ) اغلب ترددها ( رفت و آمدها ) جهت تامين اوقات فراغت است ، لذا اگر در محله و ناحيه جايگاهي براي دسترسي و استفاده ي عموم از امكانات وجود داشته باشد بخش عظيم و بزرگي از ترددها عطوف به همان نواحي مي گردد و مناطق بیشتری رها از ترافیک مي گردد.
لذا اين طرح دو مساله ي مهم و اساسي را براي تهران به عنوان يك كلان شهر و يا به تعبيري دولت شهر مورد عنايت و توجه دارد :
الف – كاهش ترافيك و رفت و آمد هاي بيهوده به ويژه در بخش مرفه نشين
ب – دسترسي آسان و راحت به امكانات ، خدمات و نيازهاي اساسي و اصلي زندگي در ساير بخشها و نواحي شهر
در اين طرح كه داراي سلسله مراتب است از مناطق بزرگ و نظرگير در كناره ي بزرگ راهها شروع و در مرحله ي بعدي به داخل مناطق و نواحي كشيده شده و جاي مي گيرد .
كه شرح مبسوط و مشروح آن پي نوشت است و طرحي عظيم كه مي توانست و مي تواند تحولي شگرف و ژرف در سامان دهي شهر تهران ارايه كند و داشته باشد.( نگاه کنید به کتاب پارکینگ های طبقاتی و مراکز خرید و تفریح ناحیه ایی از منظر بهینه سازی تعاملات و بهره وری از امکانات شهری و منطقه ای در راستای رفاه جمعی. توسط همین نویسنده )
اما مساله ي مهم آن است كه چرا مديريت و سامانه هاي مديريتي فرادست كه نقش عمده و اساسی انها تدبير و تعامل در راستای ايجاد رفاه ، آرامش و گسترش ظرفيت و توانايي ، آسودگي رواني و خيال خوش شهروندان باشد در گذارگاهي از ابطال و كژتابي ، بحران و چالش فرو مي غلتند و آرامش خيال و گستره ي رفاه را باز مي ستاند و اجازه ي بروز به نیک اندیشی نمي دهند كه در پهنه ي خرد جمعي معضلات عمومي حل و فصل شود؟تا بدان جا که شخصیتی کوه واره همچون دکتر قالیباف از شدت کارشکنی در تامین ناوگان عمومی وبحران سازی دولت نهم دست به دامان مجلس می شود و ...
– طرح كاهش و حل ترافيك و بهبود و تنظیم محيط زيست انسانی در تهران : اين طرح علي رغم آن كه طرحي ملي و فراگير است و تمامي نهادها ، ساختارها و سازمانهاي دولتي و ملي درگير و در ارتباط با آن هستند و به تعبيري طرحي ارگانيك و اندام واره اي است ، اما شهرداري شهر تهران براي حل و فصل آن روشها و راههاي مشخص و معيني را عرضه كرده كه به همت و تلاش كارشناسان طراحي ، تنظيم و به تدبير مديريت شهري وجهه ي عمل يافت مهمترين مبناي آن كه بر اساس وابستگي و همبستگي با ساير طرحها از جمله طرح دسترسي آسان و ساده به امكانات و خدمات شهري مرحله اي و منطقه اي ( درجه اي ) بود به چند شالوده ي مهم استوار بود :
1- شالوده ي فني و مهندسي
1-1 – انتقال بزرگ راهها و گذرگاهها به زير زمين (در مناطق ويژه ) و احداث تونلها و كانالهاي خاص زير گذري
2-1- احداث بزرگ راهها و راههاي ويژه ي روگذر
3-1- احداث بازارها و بازارچه هاي محلي و ناحيه اي
4-1- احداث بزرگ راهها و راههاي بزرگ و وسيع حاشيه ي شهري
5-1- انتقال سازمانها ، سازه ها و ساختارهاي اداري ، اقتصادي ،‌ اجتماعي ، و فرهنگي غير ضروري به خارج تهران
6-1- مجتمع سازي ناحيه اي از ادارات در راستاي ايجاد مديريت يكپارچه ي شهري به منظور پيشگيري از تردد بي حاصل.
7-1- مديريت خدمات شهري و شهرداري الكترونيك
8-1- ايجاد مراكز عرضه ي خدمات الكترونيكي رايگان در نواحي فقير نشين
2- ساختار حقوقي و قانوني و اداري : هماهنگي با سازمانها ، ساختارها و نهادهاي مرتبط از جمله وزارت راه ، نيروي انتظامي ، سپاه ، بسيج و صنايع خودرو سازي از يك سو در جهت تنظيم امور اداري و افزايش كيفيت خودروها و ايجاد قوانين و مقررات مربوط و مرتبط با بهبود شرايط زيست محيطي و از سويي افزايش فضاي سبز و بررسي و مطالعات گسترده پيرامون فضاي سبز و توسعه ي آن ، از جمله ي آنها پخش ، توزيع و تقديم هزاران بوته ، درخچه و ... به ساكنان و هر واحد ساختماني از يك سو و ظرفيت سازي براي بهره گيري از فضاهاي ويژه از پشت بام تا روي تراسهاي منازل و آپارتمانها جهت كشت و نگهداري بوته ها ، درختها و درختچه ها .
این طرح که با کمک و بهره گیری از تجارب کلان شهر هایی نظیر پکن – توکیو و... در حال راهبرد سازی بلند مدت است کوششی بزرگ برای قابل زیست نمودن دولت شهر تهران است

– طرح دیگر دکتر قالیباف ويژهِ ی اشتغال زايي بخصوص برای بانوان و ايجاد مشاغل محله اي ، ناحيه اي است :
اين طرح دو عنصر اساسي و بنادين را مورد توجه خاص و ويژه قرار مي دهد
الف – ايجاد مشاغل براي بانوان به طور خصوصي و افزايش تحرك و فعاليتهاي اقتصادي – اجتماعي و سياسي آنان
ب – افزايش مشاغل خانگي و درون خانواري در سطح محلات و نواحي.
در هر دو عنصر ، با آن كه مجموعه ي سيستم حالت اندام واره اي دارد و به شكل ارگانيك با ساير سازه ها و ساختارها ي اجتماعي متصل و وابسته است و طيف وسيعي از سازمانها تا نهادهاي قانون گذار و از NGO ها تا ارتباطات بين المللي را به طلب مي طلبد ، مجموعه ي ايجاد اشتغال و افزايش در آمد و توليد ثروت دارايي و دانايي بر دو محور بنيادين استوار است .
.- توجه به بخش نرم افزاري از برنامه نويسي رايانه اي تا گستره ي بسيار پيچيده ي هنر
. – ايجاد ساختارها و مولدگاههاي خاوادگي مدرن ، پويا و كم هزينه كه تمامي افراد خانواده به ويژه والدين و سالخوردگان نيز بتوانند در آن حيطه فعاليت نمايند.
اگر چه به درستي مديريت شهري بر آن واقف است كه ساختار بين المللي به سبب ملاحظات ويژه و نگرشهاي ديپلماتيك نامناسب مساعدت و هماهنگي لازم را براي اجراي توسعه ي محله اي ، خانوار و ناحيه اي ندارد چرا که روشهاي نا بجاي رفتاري و گفتاري مدیریت اجرایی کشور سبب تشديد معضلات بين المللي گرديده و بدين لحاظ فن آوريهاي خاص در اختيار جامعه و كشور توسط مجامع بين المللي قرار نمي گيرد و از سويي به خوبي واقف است كه به سبب همين فقدان انتقال فن اوری های مولد ثروت و دانایی است که بطور فزاینده بر میزان فقر و ناهنجاری و رفتارهای پرخطر فردی و جمعی افزوده شده و میزان مصرف مواد مخدر در حال فراگیری بخش عظیمی از جامعه است به هر روی این ناتوانی مدیریت کلان و فرادست اجتماعی در همسازی و همکاری سازندهی مبتنی بر شرافت انسانی و همکاری در روابط بين المللي و عدم توانايي مديريت كلان در حل چالشها ي بين المللي از يك سو وافزايش هزينه هاي سربار و مازاد دولت به سبب تحميل ها و فشارهاي اقتصادي بين المللي از سوي ديگر و دير يابي و كم يابي فن آوريها به سبب افزايش هزينه هاي دسترسي كه ناشي از عدم توانايي در ايجاد روابط متناسب با جهان توسعه يافته است از طرف ديگر دلارهاي نفتي را نيز بر باد مي دهد و داده و كشور را با افزايش كمبودها و كسري بودجه مواجه نموده است معضلی که تاوان ان را ملت بی نوای ایران بخصوص بیکاران باید بپردازند . چنین رفتار مخاطره افرینی توسط مدیریت ملی در روابط بین الملل مسبب مشکلات عدیده ایی گردیده ان چنان که به لحاظ همین نابسامانی های رفتاری در فضای بین المللی كشورنه تنها قادر نيست امكانات و توسعه ي زير ساختي را انجام دهد ( زیرساختهای مولد نفت در حال فروپاشی است ... چه رسد به جاده ها و بزرگ راهها و کارخانجات و...) بلکه قادر هم نیست از دامنه و حجم پدر خواندگي اقتصادي و سیاسی و اجتماعی خويش به دلايل سياسي در سطح داخلی و خارجی بكاهد هر چند این مناسبات ناثواب به قيمت تباهي و ويراني اركان و بنيان نظام تمام شود .
با اين همه مديريت شهري در هنگامه ي مديريت و برنامه ريزي دكتر قاليباف يكي از مهمترين توجهات خويش را معطوف به حل مساله ي اشتغال و افزايش در آمد خانوارها به ويژه زنان نمود و طرح عظيمي را در اين راستا ارايه كرد ، اگر چه سرنوشت اين طرح نيز بسان ساير طرحها به سبب پيوستگي آن به منابع قدرت بالا سري و فقدان مديريت يكپارچه ي شهري و توسعه ي پايدار نتوانست كارآيي و كارآمدي لازم را انجام دهد اما توانست طليعه اي گردد براي روشنايي در گذرگاهي كه سخت ناهموار و كژتاب مي نمايد .
اين طرح كه اغلب بار عمده ي آن را معاونت زنان شهرداري شهر تهران سركار خانم مشير بر عهده داشته و دارد ، رهنمودي است براي آغاز گشايش مسيري متناسب و با چشم انداز روشن.
- طرح ساماندهي حاشيه نشيني ، بد مسكني ، زاغه نشيني و ... هر سال بر تعداد روستاهاي خراب و ويران افزوده و بر حجم شهر ها و كلان شهرها افزوده مي شود روندي كه بنيان آن بر سياستهاي امایش سرزمینی نا متناسب و عدم بهينه سازي اقتصاد كشاورزي و نهاده هاي آن همچون آب ، بذر ،‌سم ، كود و ... استوار بوده و دولتها به گمان آن كه با ترويج زندگي و ارزشهاي شهرنشيني بهينه سازي در زندگي روستايي را ايجاد مي كنند به نهاده ها و بنيادهاي شايان حيات و اقتصاد روستايي توجه نداشته و سرنوشت روستاها را در فضايي مدرن شهري تبديل به مجامعي كرده اند كه بهينه سازي ، افزايش توليد در واحد سطح ، بهره برداري شايسته ، افزايش در آمد و ... از ميان رفته و كالاهاي استراتژيك و ارز آور كشاورزي همچون زعفران ، انار ، ابريشم و پسته فداي كجرويهاي ديپلماتيك و نا آگاهي مديريتي و فني شده و بازارهاي عمده ي از فرش تا پسته از دست رفته است و يا در حال از دست رفتن مي باشد ، چنين روندي برآمد آن مهاجرت است ، مهاجرتي كه اولين خصيصه ي آن افزايش نيازهاي خدمات شهري ، مسكن و ... است و آخرين آن شخصيت و هويت در فضاي نويني كه هجرت كرده اند.( نگاه کنید به مقاله ی فقر – اواره گی و دیگر هیچ مرثیه ایی بر بحران ویرانی روستاها در پیامد وام های مسکن روستایی اعطایی دولت نهم در وبلاگ های پیش شرح شده )
متاسفانه اين معضل هر روز بر ابعاد و فجايع آن افزوده مي شود و در حالي كه نيمي از مناطق شهري توسعه ي مدرن و چشم نواز امروزي را ملاحظه مي كنند ، نيم ديگر در بافت هاي فرسوده و نا ايمن سكونتگاههاي ويران و نا مناسب و غير استاندارد ، زاغه ها و حلبي آبادها و روستاهاي بوجود آمده ي يك شبه در كنار كلان شهرها زندگي رخ نمایی مي كنند ، شهرداري و مديريت شهري تهران اهتمام ويژه اي براي ساماندهي به بافت فرسوده ي شهري متناسب سازي بد مسكني و رفع حاشيه نشيني انجام داد و طرح كلاني براي خانه دار شدن و جلوگيري از مهاجرت به تهران كه شامل دو گروه عمده ي :
الف – متخصصان ، ثروتمندان و انديشمندان ( كه قشر اندك و بسيار كارآفرين و كارآمدي هستند . )
ب – كارگران ساده ، بي سواد ، كشاورزان و ... طراحي و تنظيم كرد كه متاسفانه اين نيز رقابت هاي درون گروهي و سياسي از يك سو ، بوروكراسي و عدم مديريت يكپارچه ي شهري از سوي ديگر به سرنوشت طرحهاي ديگر پيوست.
ساير طرحهاي مهم :- طرح عظیم پیشگیری از مخاطرات زلزله و چگونگی مدیریت بحران در شرایط هولناک زلزله ( مبحث مهمی که دکتر قالیباف را به لحاظ اهمیت ان در کنفرانس داوویس سوئیس به مذاکره با شهردار سانفرانسیسکو و بازدید از کوبه ی زلزله زده ی زاپن و... کشاند ومنجر به بازنگری در طرح گسترش و توسعه ی شهری از یک سو و ایجاد جان پناه های محله ای و استاندارد سازی مصالح در تعامل با وزارت مسکن و ... نمود – زلزله ی احتمالی در تهران حداقل طبق پیش بینی ها بیشتر از 5 میلیون کشته بر اثر اتش سوزی و تخریب و ...عدم توانایی در امداد و نجات در پی خواهد داشت معضلی که در صورت وقوع خدای ناکرده قطعا منجر به از هم پاشیدگی سیاسی و امنیتی گردیده و کشور را به استانه ی فروپاشی و انهدام کامل می رساند – بی گمان جنین معضلی بنیادین به سبب حضور و فعالیت های گسل های مهم موجود در تهران نیازمند یک راهبرد مطالعه شده و یک ساختار بخصوص و ویزه ی ان است تا با کمک دیگر ساختارها از علمی تا فنی همچون ستادی عملیاتی و مهم انجام وظیفه نماید و...
- تنظيم خزانه ي عمومي شهروندان ( تجميع اموال شهرداري كه متعلق به مردم است )
- بهينه سازي خدمات شهري و طرح استفاده از GIS در خودروهاي حمل زباله و ...
- بهينه سازي خدمات الكترونيكي به شهروندان
- بهينه سازي و ساده و سهل سازي قوانين ساخت و ساز...
- تنظيم و تهيه ي قوانين جامع شهري مبتني بر يكپارچه سازي مديريت جامع
- طرح گسترش و توسعه ي فعاليتهاي فرهنگي و ارزشهاي شهروندي مرتب بر آن
- نهادينه سازي ارزشهاي اجتماعي و آموزه هاي ديني براي ترويج و توسعه ي زندگي آپارتمان نشيني
- بهينه سازي ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي و تجهيز امكانات و ساختارهاي محله اي و ناحيه اي شهري ، از قبيل مساجد ، حسينيه ها ، كتابخانه ها و ...
- ساماندهي كار و فعاليتهاي كودكان و نوجوانان خياباني و فعاليتهاي گروههاي خاص و اقشار ويژه و آسيب ديده از جمله زنان بي سرپرست و بي خانمان و ...
-
- اگر چه تند باد نفرت بی دلیل به کلبه امید و شادی ما خود را کوبیده
- – اگر چه ما پشت نفرت و اندوه پنهان شده ايم
- ...
- – واهمه دارم از روزي كه سكوت مبدل به طوفان فرياد شود
- – مي ترسم كه به اندوه عادت كنيم
- و به تنهايي پشت پرچين بلند
- – پرچين ها و حصارهاي خود ساخته خو بگيريم
- مي ترسم از اين
- – ترس از فراموشي در خاطره ها و محو در يادهای جهان انسانیت
- – بيم از دست دادن رويا و اميد
- – وحشت كالبد بي ارزو
- – اما هنوز به پايان نرسيده خط
- – باور كن باور كن
- ...توسعه ي زيرساختها و ساختارهاي مرتبط با ترافيك ، تردد و حمل ونقل
- طرح گسترش روابط اجتماعي ، سياسي ، قوميتي ،‌ نژادي و مديريتي با ساير شهرها ، كلان شهرها و شهرهاي عمده ي جهان در راستاي كاهش و فروپاشي بحرانها و چالشهاي ملي ، اجتماعي ، اين طرح كه مبناي آن بر ايجاد روابط ديپلماتيك اجتماعي ، شهروندي با شهرها و كلان شهرها ي جهان از توكيو ، تا بغداد و ... است .

گامي بلند در راستاي كاهش بحرانهاي سياسي و بين المللي بوده و اساس آن بر افزايش ارتباطات اجتماعي و مردمي و گروههاي قومي و ملي است.
در واقع رابطه اي و تعاملي است كه سبب مي گردد شهروندان شهرهاي مختلف با يكديگر بيشتر آشنا شوند و تخاضمات فرا اجتماعي مرتبط با مديريت سياسي ميان دولتها در بستر دوستي شهروندان و ساختارهاي مديريت اجتماعي كم رنگ تر و محو گردد ، به ديگر سخن به جاي ارتباطات و تعاملات دولتها و دولتي ، ارتباطات و تعاملات ملتها به ويژه شهروندان پديدار گردد .
بدين سان ارتباطي منجر و منتهي به صلح پاي گرفته و گستره ي آشتي و بهينه سازي روابط ميان تك ، تك آحاد جامعه افزايش يافته و توسعه يابد.



چکیده :
دکتر قالیباف با ارائه و تنظیم طرح ها و برنامه های بسیار – علی رغم کارشکنی ها و بحران های رفتاری مدیریت فرادست که به تعبیر خود دکتر ناشی از بد اخلاقی سیاسی و ... است – توانست ثابت نماید که اگر چه ممکن است کشور به سبب سومدیریت درگیر با چالش های بسیار در روابط بین الملل باشد وکارشکنی ها به ستوه اورنده ی نیک اندیشان گردد و اگرچه فقدان راهبرد و استراتزی مشکلی دیر پا و مهلک است – اما اگر عزم کار و اراده ی تغییر وجود داشته باشد . می توان با پرواز از فراز چالش ها به مبارزه با مشکلات پرداخت و ناکامی و ناراستی را در پهنه ی عمل به زانو در اورد . چنین ایمانی سرشار از امید و پیشرفت است که اینک در هنگامه ایی که لمپن های سیاسی در اندیشه ی تخریب و انهدام شخصیت و منش پاکیزه ی وی هستند . او می کوشد بنیان گذار تغییری در ساحت توسعه و پیشرفت ملی باشد ان هم ازطریق واکاوی علل ناکامی و توسعه نیافتگی ایران . معضل مهمی که اگر به درستی تبیین و بررسی گردد بی گمان گذر گاه های توسعه ی پایدار و اینده نگرانه را خواهد گشود . اما ورود به این وادی که سر اغازی بر گفتمان منطقی انتقاد امیز و یا به تعبیر افلاطون logos)) است را مدیریت فرادست بر خواهد تافت ؟ ایا ساختاری که مبتنی بر احساس گرایی بدون تعقل و عاطفه ی بدوی شکل گرفته و در سازوکاری پوپولیستی اهداف بحران سازی و ویرانگری سازه ها و سامانه ها ی مدنی و تمدنی را در هم می کوبد و اخرین بارقه ها ی حیات عقلانی را خاموش می سازد .تاب و توان گشایش چنین چشم اندازی سازنده و پیشرونده را خواهد داشت ؟
ایا دکتر قالیباف ان کوه واره ی مهربان و صلح جو خواهد توانست به سبب دانایی و خرد نامتعارفش بر ناملایمات پیرامونی مستولی گردد و از فردای اتهامات و تهمت هایی که نابخردان روا می دارند با حوصله و تدبیر برهد و یا ان که باید شاهدی باشیم بر مرگ سیاسی و عاطفی
امیر کبیری دیگر در چرخه ی تهمت و افترا ان هم توسط کسانی که هرگز در میان مردم نبوده اند و درد انسان بودن و انسان ماندن را بر دوش نکشیده اند .
بگویش که در جنگ مردن بنام به از زنده دشمن بدو شادکام
توضیح : من نمی توانم ادعا کنم که همیشه با دکتر قالیباف موافق بود ه ام و نه
می توانم یقین داشته باشم که یک انسان تمامی کارها و افعالش درست است _ چرا که انسان انسان است و معصوم نیست و فقط یک معصوم اشتباه نمی کند _ اما مطمئن هستم که علی رغم همه ی مسایل پیش گفته دکتر قالیباف مردی است که اینک در این شرایط خاص تنها کسی است که می تواند به سبب باورش به خرد جمعی در حل معضلات ملی با عزمی عمومی و فراگیرنجات بخش ایران از دامچاله های نفرت و کینه ی بی دلیل و خود ساخته ی برخی از مدیران مسولیت ناپذیر و بحران گرا در سطح بین المللی و داخلی باشد .
بر این باورم که با توجه به تغیرات مهم جهان در گریز از نفرت و جنگ و گرایش به سوی صلح و توسعه ی ملی در سرتاسر دنیا و تمرکز در حل مسایل داخلی و کار افرینی و محو فقر و مشکلات زیست محیطی جمعی تنها یک دولت توسعه طلب و گریزان از چالش زایی و فقیر افرینی می تواند با در نظر گرفتن تحولات جهانی کشور را از بحران های فزاینده ی فراروی نجات بخشد .
قدرت گیری عاطفه ی خردورز در ایالات متحده ی امریکا و گزینش باراک حسین اوباما و انتخاب او سناتور هیلاری کلینتون و جو بایدن و...را در ظرفیت های اجرایی کشور مبین ان است که باید دیپلماتی اثرگذار – خردورز – شجاع – و شیفته ی خدمت به ملت در کشور ایران زمام امور را به دست گیرد . شخصیتی که او نیز همچون باراک حسین از طبقات محروم و متوسط جامعه خود را بالا کشیده باشد و با جهشی بلند اثرات و نمادهایی فرازمند را پدید اورده باشد و انقدر شجاعت داشته باشد که در برابر نابخردان جنگ طلب ایستادگی نماید و با راهبردی نمایان این گزاره های مهم را عرضه نماید :

1- دشمن دشمن من دوست من است اصل نخست دیپلماسی از دیدگاه داریوش هخامنشی اگر هنوز کسی اصول اولیه ی دیپلماسی را بداند ... و بخاطر بسپاردوقایع ( تاسوکی – سراوان – وهابیت - صدام– سلفی ها – القاعده و...)
2- ما می توانیم – شعار باراک حسین اوباما – با جهان تعامل داشته باشیم . می توانیم زندگی ایرانیان را سرو سامان دهیم می توانیم بجای فقیر زدایی ننگ اور فقرزدایی شرافتمندانه داشته باشیم . کارافرینی فوق العاده داشته باشیم و از ان مهمتر
می توانیم درست روبروی امریکائیان بنشینیم و از مواضع اصولی و خیر خواهانه خود دفاع کنیم بدون بحران سازی و در عین حالی که تمامی عطف توجهمان به داخل کشور است و در راستای توانمند سازی فکری و اندیشه ایی سلول های اجتماعی ( خانواده ها) و نواحی و مناطق کوشش می نمائیم . ما می توانیم بر چالش های فراروی پیروز شویم اما نه از طریق فراافکنی و بحران سازی جدید . ما می توانیم پیروز شویم در ایجاد سرزمینی سرشار از امید و فرصت بی ان که پیروزی خود را در شکست ملت و جامعه ایی دیگر جستجو کنیم .... اما این پیروزی و توانستن قطعا بدون حضور دکتر قالیباف - حداقل در وضعیت کنونی - مقدور نخواهد بود .
مردی که می داند چگونه می توان با کمترین هزینه بر فراز چالش ها باید حرکت کرد و ساختار بحرانها را فرو ریخت و با کمک خرد ملی به نبرد با معضلات جمعی رفت و عزم عمومی را در بستر همراه و همساز نمود... . اری ما نیز مشتاق و نیازمند تغییر و صرف فعل توانستن هستیم اگر دکتر قالیباف همراه ما باشد . اگر دانایی و توانایی و شهامت ان کوه پاره ی مهربان و دوست داشتنی ( به تفسیر دکتر راوری بزرگ ) در کنار ما باشد و ... اگر نه باید به انتظار مرگ و جدایی خویش از دنیا و فروپاشی در انتهای فقر و بیکاری و...شورش و ویرانگری برای خود چکامه ایی مرثیه وار بسازیم و با گریه ایی پیش تاخته عزادار خویش شویم. چرا که دنیا دیگر ما را دوست نمی دارد و برای بحران افرینی و فقدان دانایی ما تحمل و گذشتی دیرپا نخواهد داشت و...و نه تحملی برای فلاکت باری مردمانی فرومانده و بی نوا...

سرزدم به رسوایی ساغر لبانت کو؟
تیر می کشد جانم ابروی کمانت کو؟
روح من نمی تابد با گلاب و ابریشم
اسب مرده مغرور - شور ایلخانت کو؟
هر چه نشکنی- ساقی – توبه سبو بشکن
مردم از گرانجانی باده ی گرانت کو؟
تا ز شوق بالایت سر فرو کردم در خویش
سروقد سیمین ساق سایه ی روانت کو؟
خاک راهم و این بود سهمم از عبور تو
درد تو به جانم ماند گرد من به جانت کو؟
(م.ع.جوشایی)




پی نویس ها و گزاره های مهم برای درک بهتر و عظمت فعالیت های دکتر قالیباف در مواجهه با چالش ها و نوع نگرش سایر مدیران به معضلات مقایسه فرمائید:
به سبب دیپلماسی و اقتدار ملی– که نمی دانم الان کجا است - که ان خانم از ان یاد می کردند همراه با نام رضا خان جدید 16 جوان رعنارشید و دلاور
( سرباز در سراوان ) به دست اشرار کشته شدند و ما همچنان در حال نظاره ی کشور دوست و برادرمان پاکستان هستیم که در استانه ی فروریزی قرار دارد و ما قادر نیستیم از حیثیت و شرافت ملت و نیرو هایمان دفاع کنیم و نمی دانیم که در این گستره ی وحشت زا چرا باید با تعمیق و گسترش نفرت جهانی و بحران طلبی بیمارگونه اقیانوسی از سلفی ها و و هابی های خونخوار را در کنار گوش خود تحمل کنیم اما با دشمنان انها درگیر شویم – مگر دشمن دشمن من دوست من نیست . ایا تعاریف دیپلماسی تغییر کرده؟ -
اگر قالیباف بود چه می کرد ؟

داستان وضعیت حمایت از کشاورزی و روستا ها ومردم در گزارشی از روزنامه ها....
طرحهای عمرانی سبزوار تامین اعتبار 40درصد پیشرفت فیزیکی 16 درصد –
پیرمرد70 ساله ی گنابادی با کمک یک خیر از زندان ازادشد میزان بدهی او 25 میلیون ریال بود و.. –
افزایش 400 درصدی شهریه مشکل ادامه تحصیل بزرگسالان
.( روزنامه ی خراسان 29/7/1387-1146) –
قیمت فرش ایرانی شکست ...کاهش 20 درصدی قیمت
بحران ازدواج 5 سال اینده در راه است -( همشهری4692)
افزایش واردات 30 درصدی بنزین در ماه اینده (دانش نفت149)

اختصاص یارانه به طراحان مد و لباس (فاطمه الیا خراسان 17134)

نگرانی کشاورزان از افزایش تعرفه یاب بهای کشاورزی وتعرفه ی برق و کاهش میزان
برداشت از 6700 ساعت در سال به 5500 ساعت و عدم ارایه ی یارانه ی سم . بذر
برای گندم کاران و ( خراسان ویزه نامه 1163)-

معاون پزوهشی وزیر علوم :بودجه یک دانشگاه در کشور همسایه ایران بیش از کل بودجه وزارت علوم است
یک کشاورز ...منابع طبیعی بدون توجه به سابقه ی کشت و کار 60 ساله ی خانواده ی ما در زمین زراعیمان ان را ملی اعلام و سند به نام منابع طبیعی زد
بانک ها یک ریال به صنعت مرغداری تخم گذار تسهیلات نداده اند
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس : دولت طی 3 سال گذشته می توانست 150 میلیارد دلار ذخیره ی ارزی داشته باشد ... اعداد و ارقام برداشت های خلاف قانون کاملا مشخص و شفاف است اکنون این ذخیره 6 میلیارد دلار است
هدفمند کردن یارانه ها – معاون اقتصادی بانک مرکزی :با مدیریت مناسب اثر تورمی طرح تحول اقتصادی کمتر از 20 درصد می شود (خراسان17134)

15000موتورسیکلت توقیفی در پارکینگها
معاون وزیر اقتصاد :فضای کار افرینی در ایران مناسب نیست –

50 درصد تسهیلات بنگاههای زود بازده پرداخت نشد –
افزایش 22 درصدی جرایم رایانه ای ....30 درصد قتل ها خانوادگی است ...هر روز 37 خودرو در کشور سرقت می شود – جانشین رئیس پلیس اگاهی ناجا(جام جم 2432)–

گل دهی مزارع زعفران در گناباد 90 درصد کاهش یافت ( خراسان17132)-
اختصاص 5/4 میلیارد ریال به ورزش بردسکن

دکتر زراعتکار معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند : ... به سبب
سو تغذیه در خراسان جنوبی کم وزنی 9/12وکوتاه قدی 6/6 و شیوع
لاغری 1/9 درصد و همین امار برای کشور 2/5 – 5 و 7/3 گزارش شده
است (قدس5973)-

- خود کفایی دوباره در تولید گندم اگر باران ببارد رئیس سابق سازمان جهاد
کشاورزی : یکی از دلایل کاهش فوق العاده ی میزان تولید گندم افزایش نیافتن
قیمت خرید تضمینی بر خلاف نص صریح برنامه چهارم توسعه ...قطع یارانه ی کود و
بذور ...بلاتکلیفی کشاورزان در زمان کشت –
- واردات امسال گندم 5 میلیون تن و سال اینده 10 میلیون تن –
- نان نامرغوب سالانه 400 میلیارد ریال یارانه ارد مازندران را به هدر می دهد –
اختصاص 36 میلیارد ریال اعتبار به مساجد و مصلاهای گلستان -
- عرب مازار : اظهار نامه های مالیات بر ارزش افزوده ....ارسال می شود اظهار بی اطلاعی رئیس سازمان امور مالیاتی کشور اقای عرب مازار از ارایه لایحه توقف یک ساله ی مالیات بر ارزش افزوده (خراسان 17129)-
- ناهماهنگی 4 وزارت خانه و بی توجهی به کشاورزی مکانیزه - سرپرست مرکز توسعه مکانیزاسیون کشاورزی و زارت جهاد کشاورزی: بین 30 تا 40 درصد کاهش هزینه ها ی تولید با مکانیزاسیون (خراسان 17110)-
- 10 درصد اب های استحصالی بخش کشاورزی وابسته به قنوات است
- (عصر اقتصاد 1337)-
-
- سبزیجات و میوه های الوده به کود شیمیایی در مرز هشدار دکتر محمد جعفر ملکوتی چهره ماندگار 87 :...رتبه بهداشتی ایران بسیار پایین 122 است
در میان 192 کشور–
کاهش سن مصرف سیگار به 15 سالگی –
- لایحه ی کسری بودجه وزارت بهداشت به مجلس می رود -
- یک میلیون باز نشسته فقط 260 هزار تومان حقوق می گیرند (همشهری4697)
- 10 سال گذشت : کتابخانه های عمومی مشهد افزایش نیافت –
- حدود 700 هزار نفر از جمعیت مشهد حاشیه نشین هستند – فرماندار مشهد : نتایج پی گیری مصوبات دولت درباره حاشیه نشینی شهر مشهد قابل روئت نیست ( خراسان ویزه نامه 1165)-
- معاون ستاد دیه کشور : 10000زندانی چگ مهریه و نفقه...(خراسان17129)-
-
- یک ریا ل از قانون حمایت از کشاورزان به دستشان نرسید محمد رضا خباز مجلس
-
-
- – علی کردان وزیر کشور : نفوذ امریکا در نظام ...اعتصاب بازار ...غربی ها عملیات نرم را با نفوذ به درون مجموعه جمهوری اسلامی اغاز کردند ...-
- معاون مالی – اداری سازمان نوسازی مدارس کشور : نه بودجه مقاوم سازی داریم و نه مهلت کافی ... (اعتماد ملی765)
- تخصیص 300 میلیون ریال اعتبار برای تکمیل هر موسسه قرانی ...100 موسسه در استان خواستار فعالیت ...خواجه پیری: 5/1اعتباربه 15 میلیارد تومان افزایش یافته امسال(خراسان ویزه نامه 1140)
- -پیگیری تقاضای مالی ایران در اجلاس پاییزه بانک جهانی
- – بنیاد مسکن : مقاوم سازی واحد های مسکونی روستایی اقتصادی نیست
- (عصر اقتصاد 1318)
-
- جرائم دیر کرد اقساط وام تشدید شد
- - رئیس مرکز امار ایران : اغاز راست ازمایی اطلاعات اقتصادی مردم با سازمانهای دیگر(خراسان 17128)
-
- معاون وزیر مسکن : تمهیدات ..برای خانه دار شدن کم در امد ها( عصر اقتصاد 1338)
-
- اسکندری وزیر جهاد کشاورزی : جهاد کشاورزی دامداران را کارخانه دار می کند (عصر اقتصاد1318)
-
- قاچاق روزانه 2 میلیون لیتر سوخت توسط 2هزار خودرو
- (خراسان17114)
-
- نرخ تورم از 24 درصد گذشت بانک مرکزی ج.ا.ا-
- تعیین کار مزد 3000 تومانی برای چک رمزدار (عصر اقتصاد 1331)
- 20 باغ ویلا ی غیر مجاز در غرب مشهد تخریب شد - نمی شد بجای تخریب ثروت ملی انها را به دهکدهی گردشگری و ... تبدیل کرد عقلانیت این تخریب ؟؟؟؟
- - (ویزه نامه 1166)
- بازتاب جهانی ... موشک سجیل
- –ایت...هاشمی رفسنجانی: تشدید مشکلات اقتصادی کارگران را بیشتر ویشتر از سایر اقشار تحت تاثیر قرار میدهد
- – انتقاد امام جمعه گناباد از قانون گریزی در جامعه
- ( خراسان 21/8/87)-
- 60 درصد پرونده های قضایی در ایران کیفری است
- - بیشتر بیکاران فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند
- – 145000طرح زود بازده اقتصادی فاقد توجیه هستند
- (همشهری4696)-
-
- سالانه 9 میلیون پرونده به دستگاه قضایی وارد می شود رئیس قوه
قضائیه هند با یک میلیارد جمعیت حدود 4 میلیون پرونده دارد(خراسان
17127)
- رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس : موجودی خالص ذخیره ی ارزی 6 میلیارد دلار است (قدس5973)
- پرداخت یارانه 40 تا 70 هزار تومانی در لایحه دولت گنجانده شد –
-
- وقوع 20 میلیون تخلف رانندگی طی 7 ماه اول سال 87که رشدی 28 درصدی داشته به نقل از سردار رادان ... سالانه 200 میلیون تخلف رانندگی در کشور روی می دهد
-
- - 750 میلیون عدد داروی تزریقی طی سال گذشته در کشور مصرف شده .... رشد قیمت دارو های داخلی 13 و خارجی 19 درصد بوده است
- – نارضایتی کشاورزان از نحوه پرداخت غرامت بیمه
- – دولت قانون کمک به کشاورزان خسارت دیده از سرما را زیر پا گذاشته است نماینده ی کاشمر و بردسکن
- – 5/2 میلیون نفر از جمعیت تهران مجرد هستند به نقل از مدیر سازمان جوانان استان تهران – بیکاری عامل عمده ی ازدواج نکردن ...12تا 13 میلیون جوان در استانه ی ازدواج ...
-
- -رئیس پلیس امنیت: اجرای طرح امنیت اجتماعی 75 درصد شکایت مزاحمت های خیابانی را کاهش داده است
- (خراسان17135 )
-
- فائو:کاهش 8/7میلیون تنی تولید غلات در ایران (همشهری4697)
-
- نرخ بیکاری 2 رقمی می شود وزیرکار و امور اجتماعی (عصر اقتصاد 1318)
-
-
-
- خدارا شاکریم که به ما نعمت ان را داد تا از کشور یک میلیاردی هند گوشت قرمز وارد کنیم :
- ( رئیس سازمان دامپزشکی 20/8/87 عصر اقتصاد 1335) و از ان بالاتر به ما مدیرانی ارزانی داشت که هرگز در اعمال انها سو مدیریتی ملاحضه نشده و نخواهد شد اگر نه همچون کشور چین ان ها را به جرم سو مدیریت محاکمه می کردیم
( در چین 670 مدیر به سبب سومدیریت در حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست محاکمه شدند روزنامه ی
خراسان 28/8/87 شماره 17134 ص 9) .

ا صولا چرا دولت نفت می فروشد و میوه از موز تا نارنگی و اناناس و....از خارج وارد می کند ؟.
حال این بماند این چه سیاستی است که از سویی بیکاری توسعه می یابد
و از ان سو دولت هم بر هزینه های زندگی می افزاید . از سویی پلیس
اخلاق و امنیت درست می کند برای پیشگیری از گفتن کلمه ی قربونت
شوم به تنیجر ها و از ان سو فقط در پایتختش بخاطر بیکاری و .. . 5/2
میلیون مجرد استحصال می کند که اگر بگویند قلبت را بخورم به دخترکی
مهپاره پلیس امنیت اجتماعی او را می گیرد و اگر نگوید ناچار سر بر دامن
خودرویی گذارده و 200 میلیون خلاف را انجام داده و سالیانه 9 میلیون پرونده
که 60 درصد ان کیفری است را پدید می اورد و به گفته ی امام جمعه ی
گناباد قانون گریزی بنیادی فراخ دامن می شود .
لطفا تحلیل فرمایید این همه پارادکس و تناقض را چون ما و تقریبا تمامی دوستان من
نفهمیدیم در این پهنه ی پر تضاد چه باید کرد و چگونه است که دولتی به طراحان مد
یارانه می دهد اما قادر به کمک به تولید کنندگان غذا ( یارانه برای نهاده های کشاورزی و مدیریت شوق انگیزانه و... – تولید کنندگان کالاها - و فرزندان دلاورش در ایجاد پایگاهی به نام خانواده
نیست و.....


( پایان بخش اول )