۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

خلسه ی نئشه آور میر حسین و گوسپندان خدایگانی که همچنان در کشاله ی کوه پیش می روند:

گویا پیشینه ی 100 سال آزاده گی و شعور ملی در ثانیه ای از زمان فرو ریخت ... گویا دوباره در توهم رویا آفرین دنباله روی ، شعار یکسان گردید :
یا حسین – میر حسین ....

همه کوشیدند این بار بجای آن که دیگر بار همچون سال 57 خمینی را در کره ی ماه نشسته بر سریر جبروت و جلال خدایگانی ببینند ، میر حسین را در نقش ابر مردی هوشمند و والا گهری مشتاق آرزوهای 100 سال شرافت جنگیدن و مردم برای آزادی و رهایی تجسم کنند ...

با این حال همه چیز گذشت ... میر حسین هنوز می تواند بسان هزاره ای از هزاره های تاریخی بیانیه های موریانه وار خود را بر تخته سنگ های سیاه و کبود با تف بچسباند و به کمک زهرا رهنورد ( همان که اثبات گردید همچون دیگر سران رژیم با رانت تحصیلات و آوازه به مدرک و آلاف و آلوفی دست یافته ) بیانیه های چسبیده به کوه را اطو بکشد ....


عصر پریشانی و دغدغه های ناآرام ، حضور گیچ و ناشادمانی غریب ملت در فراسوی فقدان بی سری اشکار گردید .

عهد نوینی آغاز گشت که مسئولیت بدوش کشیدن بار آن را هیچ کس نپذیرفت ، نه کسی تاب جنگاوری آورد و نه هیچ کس در آوردگاه پیکار علیه دیکتاتوری همچون قهرمانان شهیدمان ( کیانوش – ترانه – اشکان – علی – محمد – جواد – احساسن – شیرین و...) تا انتهای گذرگاه شرافت بر ای انسانیت را پیمود .

درد بزرگی است ، درد خمارهای برآمده از خاربن های نظام ، غم ژرفی است که بخواهیم بر استخوان های پوسیده ،مرکبی راهوار و چست و چابک بسازیم .... اندوه فراگیری است که عزم آن نمائیم که در خلسئه ی نئشه ی قدرت و تقسیم جایگاه ملتی اسیر و در بند را به فراموشی بسپاریم و از آنها گله ای گوسپند در معبر مال روهای شیب دار بسازیم ....

گوسپندان بسیاری در جاده های مال رو امثال میر حسین غرق شدند ، فرو افتادند ، لغزیدن و از آن بدتر به ایمانی مالیخولیائیی دست یافتن و نهضت هزاره ی مویه و ضجه برای میر حسین – یا حسین را بنا نهادند ...

اما اگر نبودند سلحشوران شیر دلی که همچون سوارانی شاهوار، در میدان معرکه و رزم با صلابت افسانه ای یک دلاور نمی جنگیدند و در زیر تیغ ، داس مرگبار ، جوخه های اعدام ، تیم های کشتار بسیجی ، قبیله های لمپن مزدور و ...نمی ایستادند ، اگر نبودند مردان و زنانی که برای نجات نجابت های شریف و آزادی های بزرگ منشانه جان ببازند ، اگر فرزاد کمانگر – شیرین تا ترانه و اشکان و کیانوش آسا و محمدرضا رحمانی شجاع دل نبود ...هنوز می پنداشتم که در چرخه ی زمان به عصر حجر و به دوران انسان های بی شرافت پای نهاده ام .... اگر آنها نبودند باور نمی کردم که می توان در قرن بیست و یکم ایستاد و به دنیا با این همه عطش برای آزادی و شور برای زندگی و شعف برای رفاه و شادی برای انسان زیستن چهره به چهره شد . ...نشان آنها یادمان عظمت های پایدار تاریخ همواره در تکاپوی زمان و سرزمین مادری است ... 

با این همه ؛ 

قهرمانان ما جان با ختند تا دو راه بزرگ را بیابند : 


1- چگونه دیگر بار دیکتاتوری زاده نشود
2- چگونه در دولت های نفتی ( رانتیر و ارباب گرا) می توان قدرت را به مردم متصل کرد 

آنها شاهراه ادراک و گذرگاه فهم مسائله را با تیز هوشی دریافتند و برای آن که بتوانند برای همیشه نمادی از استواری – فرزانگی – جاودانگی و عظمت بنا نمایند ، نوشتن ، فریاد کشیدند ، هوار زدند و ...
که :
 
برای نخست و آغاز پیدایش شادی زندگی و جوانه ی دمکراسی شایسته است که : ابتدا شورای ملی بدون – مرز، عقیده ، باور ، خصر و پرچین ف قومیت و باور ...پدید آید .

و از دل این شورای ملی بزرگ ، دادگاه قانون اساسی زاده شود ، دادگاهی که کارش برگزاري انتخابات و نظارت بر اجرای حسن قانون اساسی و نظارت بر کارکرد آن و حل معضلات و دشواری های آن است ... و برای آن که قابلیت خرید – تهدید – تطمیع و ....اعضا دادگاه قانون اساسی ملت پدید نیاید ، این دادگاه قانون اساسی منتخب شورای ملی تحت نظارت و قیومیت شورای امنیت سازمان ملل متحد و سازمان های جهانی و رسانه های بین المللی تا نهادینه شده دمکراسی عمل کند ...

دادگاهی که شورای امنیت سازمان ملل بازوی عملیاتی و تضمین اجرای آن باشد ...
 
دادگاه قانون اساسی علاوه بر نظارت بر انتخابات نیاز پیوسته ای دارد که همیشه زمینه ساز رفراندم – انتخابات – همه پرسی و ...باشد و بدون آن که حق مداخله در امور اجرایی را داشته باشد ، ناظری بی طرف و قاضی مصلح و تحت نظارت رسانه ای جهانی شایسته ای بماند ....
و آنگاه این دادگاه قانون اساسی پس از رفراندم و شکل گیری تصویر سیاسی مدیریت ملی احکام قوای سه گانه را که با رای مردم انتخاب شده اند تنفیذ نماید و خود به گوشه ی وارسی و نظارت بنشیند ...

بدین لحاظ بی ان که ، اتفاق خاصی روی دهد ، هر سه قوه ی مقننه – مجریه – قضائیه در کمال استقلال و آزادی عمل به موازین و اصول زیرساختی و اجرای قانون اساسی مصرح بپردازند . 

شایسته است که تصریح گردد که شکل حاکمیت سیاسی هر نوع و قیافه ای که داشته باشد ( خواه پادشاهی و خواه جمهوری )
ایران آزاد و رها شده از یوغ اشغالگران جمهوری اسلامی با هر شکلی از ظاهر حکومتی دارای زیر ساخت های اصولی و خلل ناپذیر ی خواهد بود که هیچ قدرتی ، حتی دادگاه قانون اساسی و شورای ملی حق عدول و یا تخطئه و گذار از آن را ندارد .

اصولی همچون : 

1- دمکراسی
2- آزادی کامل و فرصت های برابر
3- رفاه همگانی و جمعی
4- توقف غني سازي اتمي و نابودي كليه ي تسليحات كشتار جمعي و محو ارتش بزرگ و چند لايه اي كه فرماندهان ان جز به كشتار انسانيت نمي انديشند و متاسفانه از سژاه به ارتش داخل شده اند
5- رفع تبعیض قومی – فرهنگی – زبانی
6- رفاه گسترده و فراگیر
7- تنش زدایی و ایجاد ارتباط با تمامی کشورها و جوامع دنیا و حل کلیه ی معضلات با دولت ها و ملت ها 

8- ایجاد ارتباط با اسرائیل – ایالات متحده ی آمریکا و ...به عنوان نمادهایی از صلح پایدار خاورمیانه 

9- تحقق و انجام و عمل به اعلامیه ی حقوق بشر به شکل کامل و مطلق 

10- اعطای حق تعیین سرنوشت به فرد – جامعه – گروه و ناحیه با آرا و خواست دمکراتیک منطقه ای 

11- جبران خسارت تمامی کسانی که در داخل و خارج از کشور از عملیات و رفتارهای جمهوری اسلامی زیان دیده اند و اعاده ی حیثیت و شرف آنها و بزرگ داشت رشادت ها و نجابت های مظلومانه و شریف آنها که در زیر تلی از خاک های ستم جمهوری جنایت مدفون گردید


12- قطع رابطه با کلیه ی گروه های تروریستی ، جنایتکار و جوامع تروریست پرورو کمک به ریشه کمی رادیکالیزم و افراط گرایی دینی – مذهبی – سیاسی
13- اجرای بی واسطه ، بدون تعلل ، بدون کاستی و ... فرامین و مصوبات سازمان ملل و شورای امنیت 

14- سکولاریسم و آزادی مطلق ادیان و باورها 

15- فدرالیسم و ایجاد پارلمان های اقتصاد منطقه ای و سیاست داخلی بومی 

16- برگزاری انتخابات آزاد تحت نظارت همیشگی سازمان های جهانی به ویژه سازمان ملل و رسانه های جهانی 

17- ایجاد دادگاه امورمالی – اقتصادی ...تمامی دیکتاتوری ها در کشورهای نفتی و با اقتصاد تک پایه بر یک اصل تسلط دارند و آن این است که همه ی دیکتاتورها منابع مالی و ثروت اجتماعی کشور را بلعیده ، تصاحب کرده و به وسیله ی ان برای خود مزدور – مدیحه سرا – سرباز و .... استخدام می کنند و به تدریج دامنه ی این نفوذ را گسترش داده و در نهایت دولت هایی ارباب منش و بدون نیاز به ملت می سازند که جریان ثروت از بالا ( از دولت بسوی مردم است ) است بر خلاف جوامع دمکراتیک ..بدین روی ، برای ان که جریان ثروت – منابع مالی – امور اقتصادی و ...در دست مدیریت های سیاسی متمرکز نشده ، و مادامی که نهاد های مدنی دمکراتیک و رسانه های آزاد پای نگرفته اند ، و همچنین مادامی که ملت توان و قدرت مبارزه با دیکتاتوری و تفکر اغواگرایانه ی سلطگرا را ندارند ، باید : تمامی امور مالی ، قرار دادهای اقتصادی ، همه ی ثروت و دارایی کشور ، میزان حقوق و مزایای کارمندان و همکاران ، همه ی هزینه ها و دارایی ها تحت نظارت دادگاهی بین المللی با نظارت آزاد رسانه های آزادی بین المللی مشخص ، تعیین شده و معلوم و اشکار گردد . حتی بودجه های امنیتی ، نظامی ، خرید های تسلیحاتی ، امور جاسوسی و ... مستثنا نبوده و نخواهد بود ...اما از آنجا که همیشه مدیریت سیاسی تمایل فزاینده ای به دراختیار گرفتن منابع مالی و ثروت اجتماعی دارد ، شایسته است که این دادگاه به لحاظ آن که ضمانت اجرایی داشته باشد و بتواند در مواقع لازم و ضروری اقدامات مقتضی را انجام دهد ، این دادگاه امورمالی و قراردادها و امور اقتصاد ملی کالا و جزا تحت اشراف و نظارت سازمان های جهانی تخصصی و شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد.

با این همه ، جدای از اصول خدشه ناپذیری که از مهمترین ارکان قانون اساسی ایران آزاد بوده و همواره بر ان تاکید خواهد گردید ، شایسته است که قانون اساسی حتی بدون شکایت و اعتراض مردمی به بندها و اصول آن ، هر دو (2 ) سال یکبار مورد وارسی – بازبینی و تنظیم قرارگیرد .
جدای از این مسائل : 

اکنون در گذرگاه عبور از دیکتاتوری اسلامی به سوی ایران ملی و آزاد می باشیم . لذا شایسته است که در طی این پروسه ، دولت گذار ( دولت در تبعید – موقت و...) شکل بگیرد و تمامی اعضا و طیف های سیاسی و مبارزان ملی ایران در ان برای زمینه سازی برگزاری یک رفراندم و همه پرسی فراگیر کوشش کنند .
لذا ، چنانچه دولت موقت برای ساماندهی و برنامه ریزی رفراندم و همه پرسی شکل نگیرد ، هرگز آرزوهای 100 ساله ی مردم برای دست یابی به آزادی – رفاه و دمکراسی و آزادی محقق نخواهد گردید ....

اهمیت تشکیل دولت موقت ( دولت انتقالی و گذار ) بدان سان است که هرکس با ان مخالفت نماید و یا در راستای کارشکنی و عدم استقرار آن اقدامی انجام دهد و حتی در این مسیر کوششی نکند ، بدون استثنا جز خائنین به ملت و شرافت آزادی خواهد بود ...

ایران آزاد ، از تمامی گروه های سیاسی – انجمن ها - طیفها و ...انتظار دارد که اهمیت این موضوع را درک کرده و دریابند که خیانت به تشکیل دولت موقت ( دولت گذار ) برای همیشه نام آنها را در لیست خائنان به ملت و سرزمین مادری به ثبت خواهد رساند ، همچنان که میر حسین موسوی و کروبی با کارشکنی در تشکیل دولت موقت و گشایش راه پیروزی شتابان ملت بدون هیچ استدلالی از مزدوران رژیم جمهوری اسلامی و خائن به آرمان های ملت ایران شدند و در لحظات حساسي كه مي توانستند طومار نظام فلج و به ريخته را ويران سازند با مسامحه و تعلل باعث بقاي آن شدند و نام نيك پيشين خود را به كثافت خيانت آلوده ساختند ...و با مخالفت با تشكيل دولت موقت نشان دادند كه براي هميشه از صف ملت ايران و آزادي آرزوي 100 ساله جدا شده اند ......