۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

فرصتی برای باخت ( به بهانه ی حذف یارانه ها و تجارب شورش های اندونزی و...چرا باید مردم فقیر تر شوند ، از کی انتقام می گیرند ؟ )
دولت نهم آبروی اسلام و ایران را در جهان احیا کرد، نمی دانم این جمله را چه کسی گفته و یا می خواهد بگوید ، اما باور من هم همین است ، چرا که با توجه به تعاملات جهانی و منطقه ای این مساله حائز توجه بسیار می گردد ، که آبرویی دیگر نمانده که کسی آن را بخواهد احیا کند و یا ببرد .و دولت کودتا که ....شماهر نخواهد داشت و ...
به گزاره های ذیل توجه کنید : درست چندماه قبل در عربستان سعودی بر روی شیعیان که به زیارت قبرستان بقیع رفته بودند ،آتش گشوده شد و بیش از 10 نفر کشته شدند .
کمتر از جند ماه قبل نوار غزه با درایت ایران اسلامی و به عنوان یکی از مناطق عمق استراتژیک ایران اسلامی با اسرائیل در گیر شد و به قیمت هزاران کشته ، ویرانی هزاران خانه ، تسلیم و... به پای میز مذاکره با اسرائیل نشست و از موشک ها و خمپاره ها ی پرتابی بسوی اسرائیل توبه کرد و امروز 12 اسفند 1387 کنفرانسی در شرم الشیخ مصر به ابتکار هیلاری کلینتون و مصر ...کنفرانس بازسازی غزه بدون حضور ایران تشکیل می شود و عربستان و امارات متحده ی عربی و. امریکا و اسرائیل و...تقبل کردند که نوار غزه را باز سازی کرده و تخویل مردم ان سامان دهند .جنگ غزه با اسرائیل که می رفت ایران را برای حمایت از نوار غزه به جنگی تمام عیار با کشور های مختلف بکشد و درگیری با مصر تا عربستان و از امریکا تا اسرائیل را در پی داشت اینک بدون ایران در حال شادکامی با کشور های پول دار و ثروتمند عرب و غرب است تا نشان داده شود که عمق استراتژیک ایران به چه اندازه فاقد پایداری و لرزان است .
چند ماه پیش در اوج معرکه ی بحرن و ایران ، برادران عراقی ما که بیش از 100 میلیارد دلار آسیب به کشور وارد ساخته و میلیارد ها میلیارد نیروی انسانی ارزشمند مارا نابود کردند ، در پی سرنگونی صدام حسین از تمام امکانات ایران سخاوتمند بهر گرفتند در مساله ی کوچک بحرین با گفتاری غیر دیپلماتیک از شخصیتی غیر اثر گذارو مسول در روابط خارجی ، برادران عراقی ما که از قضا انها هم جز عمق استراتژیک ما هستند بشدت از بحرین دفاع کرده و بار ها ایران را سرزنش کردند . و جلال طالبانی رئیس جمهور عراق چند روز بعد به ایران آمد تا بخشودگی غرامت جنگی ( خسارات عراق به ایران) را با رضایت پدر خوانده بگیرد و ماه عسل را با عربستان و امارات متحده بگذراند .از آن سوی با آزاد کردن سران بعثی ازعلی شیمیایی تا طارق عزیز می کوشد منافع ملی خود را هر چند به قیمت تباهی همسایه و با استراتژی همسایه ات را به خاک سیاه بنشان ، مارا بیش از پیش وارد دنیای گول خوردگی نماید و مالکی در صدد باشد با آشتی ملی دیگر بار حزب بعث را زنده کند و دوباره عراق شاخ دردناکی برای ایران شود .
روسیه ی برادر با معامله ای بزرگ باز هم به ایران نیرو فرستاد تا از پیش راه اندازی نیروگاه بوشهر لبخند رضایت را بر لبان مدیریت ایران بنشاند و با کلاشی و اخازی پول بیشتری را به قیمت مالیات بر ارزش افزوده از جیب ملت ایران بستاند و باز راه اندازی را به تعویقی هزاران ساله بکشد . تا آقای آقزاده بگوید چند روز تاخیر مهم نیست . مهم آن است که ما در این مسیر درست قرار داریم . روسیه نیز می آید و باج می گیرد و سر ایران بی دفاع و بی کس را شیره مالیده و برای ماه عسل با دشمنان ایران با جیبی پر از پول های ما به خوش گذرانی می رود .
سوریه نیز در چند روز اخیر محل آمد و شد سناتورها و فرستادگان امریکا شد تا این عمق استراتزیک دیگر ایران با لاس زدن با غرب به ریش ایران بخندد و با نفت های رایگان ایران ؛ همچون سالها خوش گذرانی در آرامش خیال بسر برد .
در حالی که عمق استراتژیک ایران هر لحظه بیشتر به مرز های کشور می چسبد ( اکنون به دروازه های بیت رهبری رسیده است ) ، و در حالی که از هوگو چاوز تا بولیوی ، فقط بخاطر 10 ها هزار ترکتور و خانه ی اهدایی ایران به بولیوی و ونزوئلا از ایران دیدن می کند و با عشق بازی با دشمنان ایران از حق حاکمیت امارات متحده ی عربی بر جزایر سه گانه تاکید می ورزند و بدین سان بر عمق استراتزیک ایران در آمریکای لاتین نیز مهر ابطال می زنند ، در حالی که روسیه به قیمت بازی دادن های بسیار ایران می کوشد با این برگ از غرب امتیاز گرفته و در عین حال کیسه ی ملت ایران را تهی تر از همیشه نماید ، دولت ایران در تلاش است تا چنین وانمود کند که جهان در اختیار وی بوده و بدون دستور ، آب هم نمی خورند . البته همین طور هم هست . چون آن قدر خودشیفتگی و بیماری روانی تسری یافته است که دیگر شرح و بسطی برای آن نمی توان در نظر گرفت . گویی سعید صحاف سخنگوی صدام در هزار پاره ی خود سخن از انهدام نیروهای آمریکا و جهان می دهد در حالی که بغداد در حال سقوط است ... سقوط همیشه نباید نظامی باشد . بی آبرویی و فقدان مشروعیت و گداییی مقبولیت بزرگترین انهدام یک کشور است .
اروپا ، همان که ایران با خوشحالی زائید والوصفی به چند برابر قیمت از آنها کالا تهیه می کند ، به ویژه ایتالیا که باند های مافیایی آن کشور سبب شده اند که ایتالیا اولین شریک تجاری ایران در اروپا شود ، پس از پیروزی اوباما ، پرچم مبارزه با ایران را به دست گرفته اند و از قضا ایتالیا از همه بیشتر در راستای تحریم ایران می کوشد (.اگر چه هر گاه اروپا پا درمیانی می کند و کوشش می کند با تحریم و ...انسداد اقتصادی کشوری را به مجرای صحیح دیپلماتیک بر گرداند نشانه ای از جنگی ویرانگر توسط قدرت های بزرگی است که عزم آن نموده اند و اروپا با این حربه تلاش می نماید که از جنگ پیش گیری کند ؛ همچنان که در زمان صدام چنین شد و.اما این رفتار متناقض در برخورد با ایران جای سوال بسیاری دارد ) .
با این همه در حالی که همه ی دنیا می کوشد از این ، ثروت باد آورده ی ایران سهمی بردارد و در عین حال ضربه ای به ایران وارد سازد . شگفتی روزگار آن است که خود ملت ایران چنین حقی نداشته و باید تاوان دهنده ی رفتار مدیریتی کشور باشند . از آن بدتر آن که در این گیر و دار بحران اقتصادی و کوشش جهان برای توسعه ی ملی و افزایش رفاه عمومی ، دولت که تمامی ذخایر ارزی را بر باد داده است ، طرح هدفمند کردن یارانه ها را به مجلس ارائه می دهد . طرحی که هدف آن فقط به خاک سیاه نشاندن ملت و بیرون کشیدن اندک قوت و توان مردم برای باج دهی و شادمان سازی روسیه و کشورهای عمق استراتژیک ایران از بولیوی تا سوریه و ..گروه های بحران طلب جهان است .( سهم روسیه 47 درصد دریای خزر شد و ... همچنان پیش می رود تا سقوط )
آیا وافعا مشکل اقتصاد ایران هدفمند کردن یارانه ها است ، آن هم در این شرایط خاص و دشوار بحرا ن اقتصادی ؟ یا تامین کسری بودجه ی دولتی که نمی داند و نمی تواند بداند که چگونه هزینه کند ؟
کسری بودجه دولت مشکل بنیادینی است که همراه با خود اعماق استراتژیک ایران را نیز تباهی کشیده و آنها ( فلسطین تا بولیوی و از مجلس اعلا تا حماس) را به گدایی به دیگر کشورها متصل می نماید . بدین سان دیگر هرگز ژرفای استراتزیک ایران اسلامی رخ نمون نگردیده و خود را نشان نخواهد داد . اما آنچه در طی این مدت اتفاق افتاد آن بود که کشور به تباهی و ورشکستگی مطلق رسیده و آثار بحران با نابودی سرمایه های شخصی و فردی در حال نمایش دیگری از این سو مدیریت در اقتصاد جامعه است . مساله ای که در نوشتار نیروی انسانی عامل ورشکستگی کشور به خوبی تبیین گردید .
به هر روی ، لایحه ی هدفمند کردن یارانه ها که مقصد نهایی آن مالیات گرفتن از مردم فقیر و ناتوان ایران است تا به جیب روسیه و دیگر کشور هایی از این قبیل واریز شود ، در آستانه ی تبدیل به کشمکش و شورشی بزرگ در کشور بوده و احتمال گسترش نابسامانی ملی را روز افزون می سازد ، این در حالی است که نمایندگان گروه های قومی ایران در واشنگتن ملاقات ها و رایزنی گسترده ای داشته اند و...
دولت نا خواسته می کوشد بنیان ایران بزرگ را از ریشه و بن بر اندازد ، تجربه ای که در سال 1997 در اندونزی دیده شد ، در سال 1997 در اندونزی با هدفمند کردن یارانه ها به منظور تامین کسری بودجه ی کشور ، شورش های گسترده ای شکل گرفت که به فروپاشی و انهدام دولت ختم شد ( جهانی سازی .... نوشته ی جوزف استیگلتیزبرنده ی جایزه ی نوبل در اقتصاد ) آیا یک نفر در هیات دولت محترم نیست که بگوید ، چه بلایی از این رهگذر بر سر کشور خواهد آمد ؟ آیا باید تاوان فقدان بهره وری و کارآیی دیوانسالاری اختاپوسی ایران اسلامی را که در ظرف سی سال بیش از 10 برابر بزرگتر و کارآمدی آن بیش از 80 درصد کاهش یافته و هزینه های بولیوی و ... روسیه وحماس و... را ملت ایران با مالیات های جان کاه بدهد، هزینه ی قدرت نمایی دولت ایران بر عهده مردم بیچاره است ؟ آیا کسی نیست حداقل به کتاب های مختلف در این مورد نگاهی از باب پیشگیری داشته باشد ؟
انرژی اتمی به فرض درست بودن گفته های سعید های صحاف راست باشد ، اصلا ما درصدد بمب های اتمی نباشیم ، مطلقا بمب های اتمی قاچاق را نخریده باشیم ، بمبی اتمی هم در دوره ی فروپاشی بلوک شرق به ایران آورده نشده باشد آیا هزینه ای که مردم ایران در حال دادن آن هستند ارزش آن را دارد که این چنین خوار و زمین گیر شود . در کجای دنیا حاکمیتی به این بی شرافتی ، دروغ گویی و بی هدفی پیدا می شود ؟
دیگر زمان مسامحه و شوخ انگاری کودکانه نیست ، آنچه در شرف وقوع است ، نابود سازی کشور است ، نابود سازی ایی که فقط مردم ایران تاوان آن را نخواهند داد ، بلکه جهان با آن در گیر شده و تمام منطقه به چالش کشیده خواهد شد . از آن سوی مدیریت ایران به سبب رفتار ها و کردارها ، جایی برای ماندن در دنیا ندارد ، هیچ کشوری این گروه را پناه نخواهد داد و این به معنایی آن است که باید برای بقا خویش مدیریت تلاش کند تا کشور فرو نپاشد و...جنگی داخلی وشورشی ویرانگر و غیر دمکراتیک از نوع جنبش سبز آن سبب فرار آنها نشود ، آیا کسی هست در ساختار مدیریتی که اندکی در این مورد بیندیشد ؟

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

بمب استراتژی نبرد آمریکا در افغانستان و صلح . آمریکا چگونه باید در افغنستان پیروز شود ؟ اشتباهات تاکتیکی آمریکا هنگامی که دولت های حامی تروریسم و


تتحلیل استراتژی نبرد آمریکا در افغانستان و صلح خاورمیانه ( نیروهای ائتلاف در افغانستان به رهبری ایلات متحده محکوم به پیروزی هستند )

چکیده : بزرگترین مشکل آمریکا و ناتو در افغانستان و ان است که این پدیده را به شکال ارگانیک نمی بینند و تمامی ساختار عمیلاتی خویش را بر نبرد سخت افزاری گذاشضته اند . در حالی که در میان اقیانوسی گرفتارند که از شعبات و نواحی مختلف ستیزه گران حمایت می شوند . قبل از رای گیری و انتخابات در افغانستان یکی از کسانی که نقش مهمی در ساختار انتخاباتی داشت ژنرال دوستم و برهان الدین ربانی بودند . که در جلسه ی خاصی در ترکیه نشست های مختلفی را برگزار کردند . من به واسطه ی یک ی از دوستانم که قبلا در ستاد و ساختار دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی شاغل و هرگز مشخص نگردید که دارای چه شغل و وظیفه ای است به ان مجموعه دعوت شدم . آن مرد که در کل خاورمیانه دارای اعتبار و نفوذ بوده و در تمامی آسیای میانه تا روسیه دارای جایگاه و قدرت در سایه ی بسیاری است ببنظر می رسد تنها یکی از بازیگران در سایه ی بسیاری است که باید شناسایی و برای آنها برنامه ریزی انجام داد ... اما به سبب پاره ای ملاحضات امنیتی و آن که پس از آن می بایست در مزار شریف مستقر می گشتم به ترکیه و اجلاس ترکیه نرفتم . در آنجا از من طرحی برای پیروزی و راهبردی برای استقرار حاکمتی خواستند . این نوشته خلاصه ای از آن طرح بزرگ است . طرحی که اگر چه به سبب کشتن بیش از 2000 از افراد طالبان که تسلیم ژنرال دوستم شده بودند در یک معدن و پیگیری آقای اوباما و... عملا موجب در پناه قرار گرفتن ژنرال دوستم گردید . اما نقش های بسیاری از ایران – پاکستان – هند – چین – تا کل آسیای میانه و امارات متحده ی عربی و عربستان و ... تا ترکیه را در آن دخیل نشان می داد . در مذاکرات ترکیه که دوست من حضور داشته و تمامی اطلاعات ان را به من منتقل می کرد تا برنامه ریزی و راهبردسازی ویژه ای برای آن در نظر بگیرم چهره ها و شخصیت های خاصی در جلسات ربانی – حکمتیار – ژنرال دوستم – دکتر عبدالله – زنرال فهیم و ... عبدالقادر زابلی و ... حضور داشتند که بسیار از نامها متاسفانه از خاطره ام محو گردیه چرا که بلافاصله پس از نوشتن برنامه ها و سازماندهی های لازمه می بایست اصل و فرع که در جلو چشم دوست بزرگوارم بود از من اخذ شده و منتقل می گردید .
چرا برای من موفقیت ایالات متحده ی آمریکا در افغانستان مهم است و باید این اتفاق قطعا به وقوع بپیوندد ؟
از منظر کلی افغانستان نمادی از کل خاورمیانه – صلح منطقه – توسعه – امنیت - ... می باشد که در صورت شکست ایلات متحده ی آمریکا و ناتو ( ائتلاف ) بمب ساعتی خاورمیانه جهان را به آتش خواهد کشید .
استراتژی آمریکا و ناتو برای موفقیت و پیروزی با کمترین هزینه :
موقعیت افغانستان به لحاظ ژئواستراتژی و جذابیت های جهانی :
 - از شرق خاوری با باریکه ای خاص چین ------------------- ایغورستان و منطقه ی مسلمان نشین چین با ظریب توسعه نیافتگی و فقدان همسازی با دولت مرکزی که غرب بسیار مایل است آن منطقه را به پاشنه ی آشیل چین تبدیل کرده و ساختار سیاسی – اقتصادی و اجتماعی چین را با خود هماهنگ سازد . چین نیز در افغانستان جویای ایمنی ایغورستان و گسترش ظریب امنیتی خود و تعادل در موازنه ی نظامی با هند ( که قبلا از حمایت شوروی بهر می برد و اکنون با غرب هماهنگ است )
 تنگه ی استارتژیک خیبر گذرگاه تمامی فاتحان هند و مشرف به منطقه ی جامو و کشمیر -------------------منطقه ی بشدت مورد علاقه ی پاکستان برای ایجاد اختلال در ساختار های کشور هند . موقعیت برتر پاکستان به سبب وابستگی های قومی – دینی – فکری و ضعف هند در آن منطقه .
 شمال خاوری تاجیکستان ----------------------- مورد علاقه و توجه خاص روسیه – ایران – ترکیه
 شمال مرکزی ازبکستان -------------------------- مورد توجه خاص روسیه – ترکیه و یکی از اثرگذارترین کشور های نافذ در پان ترکسیم و دارای علایق بسیار بر تسلط بر منطقه ی آسیای میانه و رقابت با قزاقستان و ترکمنستان و قرقیزستان
 جنوب پاکستان ---------------------- با اختلافات کهنه و قدیمی خط دیوراند و مجموعه ای از پشتون های متخاصم که درست به دو قسمت افغان نشین و پاکستان نشین تبدیل گردیده و علایق ی شدید آن کشور در ایجاد افغانستانی ضعیف ، ویران شده و ، خوار و دست نشان دهنده است که بسیار مایل است از افغانستان در راستای رقابت با هند به عنوان متحدی درنده بهره بگیرد . پاکستان در طی دهه ی 70 و کودتا های پس از ظاهر شاه نقش عمده ای در افغانستان ایفا کرده و بزرگترین خطای استراتژیک و حیاتی خود را نیز مرتکب شده و با گسترش و تعمیق افراط گرایی عزم دست یابی به اهداف خود را داشته . ( باد کاشته و اکنون طوفان درو می کند ) این کشور بیش از 3 دهه است که بواسطه ی کمک های مالی و اقتصادی اعراب و غرب در حمایت از نیرو های ستیزه گر علیه شوروی سابق توانسته توازن نظامی و شخصیت خصمانه ی خویش علیه هند را بهبود و تقویت نماید .

 غرب ایران -------------------------- با عدم تمایل در نگرش به شرق و ارتباطات ائدولوژیک و نگرش به افغانستان به مثابه ی منطقه ی رقابت ها و تسویه حساب های بسیار با ائدولوژی های غیر شیعی
کشور های غیر همسایه :
 امارات متحده ی عربی ، بحرین ، قطر ---------------------------بزرگترین تامین کننده ی سلاح و تجهیزات نظامی و کمک های نقدی و مالی از کانال پاکستان برای مبارزه با ائدولوژی و حوزه ی نفوذ ایران در منطقه و مهار جمهوری اسلامی و تشلط بر جزایر سه گانه گذرگاه انتقال نیروهای رزمنده ی جهادی در نبرد با شوروی سابق در همکاری با سرویس های اطلاعاتی و نظامی غرب و پاکستان
 عربستان ----------------------------------بنیان گذار و بزرگترین حامی مالی نبرد های افغانستان با تشویق های امریکا و غرب و ارسال کننده ی نیروی ستیزه گر برای نبرد های مقدس بر علیه شوروی سابق و اکنون ائدولوژی شیعی و احیای ساختار خلیفه گری دنیای اسلام
 ترکیه -------------------------- احیای پان ترکسیم و گسترش و احیای امپراطوری عثمانی در رقابت با روسیه به طور خاص و ایران به سبب ائدولوژیک
 روسیه ---------------- محل ایجاد امنیت برای کشور های تازه استقلال یافته ی متحد با خود مثل تاجیکستان و ازبکستان و ... است و در عین حال حوزه ی القایی امنیتی خود در تعارض با غرب این کشور را می نگرد .
 ایالات متحده ، غرب و کشور های توسعه یافته ی ثروتمند ---------------------------- افغانستان محل بازدارندگی از تروریسم ، جنگ های ائدولوژیک ، ثبات خاورمیانه و رقابت با روسیه و چین و از همه مهمتر منطقه ی ویران سازی القاعده بزرگترین دشمن انسانیت و شرافت آزادی . مبارزه با ورود مواد مخدر و ...
ساختار و لایه بندی اجتماعی افغانستان :
بر خلاف اعتقاد و باور جهانیان به ساختار بدوی قبیله ای و ایلی در افغانستان . ساختار های اجتماعی در گونه و شکل های خاصی تعریف گردیده و این نتیجه ی بیش از 30 سال نبرد و ورود و خروج نیرو های نظامی و غیر نظامی به منطقه است . در واقع از زمان عباس میرزا و جنگ هرات و حمله ی انگلیسی ها از جنوب ایران برای شکستن محاصره ی هرات که آن را مقدمه ی ورود به منطقه ی تحت امر خود ( هند مستعمره ) می دانستند این تغییرات حاصل گردیده است . ا
ز این روی ساختار اجتماعی و سامانه های قومی – زبانی – دینی افغانستان را باید در 5 موقعیت و یا شکل مورد توجه قرار داد :
1- ساختار قبیله ای و قومی برجای مانده از سابق
2- ساحتار نیمه مدرن اختلاط و دگرگونی بر اساس موقعیت و نیرو های حامی
3- ساختار اقتصادی و ایجاد طبقه ی اشراف و آریستوکرات های جهادی ( ستیزه گر ) با زیرساخت های اقتصاد ناحیه ای و تمایلات قومی
4- ساختار ائدولوژیک و فرامنطقه ای با زیرساخت های اقتصاد برون منطقه ای و حمایت های خارجی
5- ساختار فرا منطقه ای و کاملا مدرن با هماهنگی و همراهی با عرف جهانی و تمایلات جهان وطنی و حقوق شهروندی فرا قبیله ای – نژادی

که این دسته بندی منجر به آن گردیده که به لحاظ جغرافیایی و ژئواستراتژی مناطق و نواحی جغرافیایی شکل خاصی به خود بگیرد . و موجب گردد که در سطح کلان این ساختار خود را نشان دهد :
1- کابل و مزار شریف تا حدی . نمادی از عرف جهان وطنی یافته و دگرگونی خاصی نسبت به دیگر مناطق کشور دارد .
2- شرق دور – کوهای مشرف به تاجیکستان و پاکستان و .... مناطق قومی – قبیله ای با ساختار بدوی هستند .
3- مناطقی نظیر بامیان – قندهار – مزار شریف – زابل و ... هرات نمادی از اختلاط و نوع حمایت های نیروی حامی دارد .
4- آریستوکرات های جهادی و اشراف انقلابی که اغلب در کابل و خارج از کشور به ویژه در کشور های همسایه مستقر می باشند در سه موقعیت تعریف می شوند :
 مسولیت پذیر و دارای نقش در ادراه ی کشور
 فاقد مسولیت پذیری مدنی – عقلایی و متصل به اقتصاد مواد مخدر و فحشا و تجارت اسلحه
 مخالف یا سامان گیری کشور و تابعیت از حامیان مالی عرب – هندو – پاکستانی و ... با انواع بزهکاری های ممکن و نیروی کمک کننده به مخاصمه و تشدید بحران نظیر حکمتیار به شکل ادواری و با دگرگونی های رفتاری- سیاسی
 5- نیرو های ائدولوژیک با زیرساخت های فقر – بیکاری – بیسوادی و آموزش دیده و لژیون های خارجی مزدور و وابسته به کشور ها – اقشار – گروها ی فکری وسیاسی و اعتقادی :
الف – طالبان و شیعیان افراطی و مزدوران عرب افغانی
ب – القاعده و نیرو های تروریست گردآوری شده از سرتاسر جهان
به هر روی ، در این میان با توجه به ساختار های اجتماعی و چیدمان قوای عمل کننده فقط در برابر با نیرو های جهانی به رهبری ایلات متحده ی آمریکا سه گروه عمده درگیر در ماجرا می باشند که تفکیک و نوع برخورد با آنها از اهمیت خاصی برخوردار است .
1- نیروی متخاصم و دشمن شماره ی یک . نیرو های مخالف ائدولوژیک با زیرساخت های فکری می باشند که توسط کشور های عربی – شیوخ منطقه – ثروتمندان وهابی – تکفیری – سلفی – شیعان ستیزه گر در نبرد رویاروی با غرب و ناتو ( ائتلاف ) می باشند .
2- نیروی متخاصم بعدی اشراف و آریستوکرات های جهادی فاقد مسئولیت می باشند که برای حمایت از کارتل های مواد مخدر و تجارت های اسلحه ، فحشا ، مشروبات الکلی و قاچاق و... با نیرو های سامان ده و قانونی در هر شکل و بعدی با هر تفکری مبارزه کرده و اغلب به سبب ناتوانی در مبارزه با گرو های اعتقادی به سبب حفاظت همراه شده و در کنار نیرویی خارجی می ایستند .
3- مزدوران و لژیون های خارجی و ستیزه گران حرفه ای تحت حمایت کشور های مختلف می باشند که اهدافی اغلب فرا ناحیه ای دارند . مثل مزدوران آدم کش جمهوری اسلامی برای زمین گیرکردن ائتلاف در منطقه و قدرت نمایی .
توضیح : اتحاد تاکتیکی این گروه های متخاصم بسیار زیاد است در شرایطی که مورد هجوم و حمله قرار گیرند .
با این حال همچنان که مشخص و واضح است تمامی این گرو های متخاصم دارای اشتراکات خاصی با همدیگر می باشند و علایق و خواست ها و نیازهای مشابهی دارند :
 - همگی نیاز با اسلحه و تجهیزات جنگی دارند .
 - همگی نیاز به پول و منابع مالی گسترده ای دارند .
 - همگی نیاز به خاستگاهی مردمی و محیطی دارند .
 - همگی نیاز به حمایت کشور های قدرتمندی در منطقه دارند تا بتوانند به لحاظ لجستیکی و فنی خود را همواره آماده نگهدارند .
عمده ترین اشتباهات تاکتیکی و راهبردی نیرو های ائتلاف در نبرد افغانستان :
1- درکی از نبرد و انگیزه های آن در میان گروهای ستیزه گر ندارند .
2- به مسائل محیطی و فقر و درماندگی مردم توجهی نمی کنند
3- موشکی 100 میلیون دلاری را صرف ویران سازی چادری 1 دلاری می کنند .
4- از قرار گیری افغانستان در میانه ی اقیانوس سلفی – سنی – وهابی های تکفیری و آدم کش که از شمال افریقا تا غرب چین و از پاکستان و کشمیر تا آسیای میانه و چچن می باشد غافل هستند .
5- رقابت های منطقه ای کشور های همجوار و ذینفع را دست کم می گیرند .
6- به تبادلات نیرو و تجارت اسلحه و مواد مخدر در ژرفای اقیانوس سنی نشین که از ترکستان چین تا چچن گسترده است توجهی نمی کنند .
7- به اصلاح آموزش و پرورش – تربیت نیروی انسانی و حتی اعزام نیرو های کمکی مبارز برای دمکراسی از دیگر کشور ها توجهی ندارند .
8- وضعیت معیشتی و اقتصادی مردمی را که یا با کمک های دلار های نفتی اعراب تغذیه می شوند و یا با کار در کارتل های مواد مخدر در نظر نمی گیرند .
9- استراتژی های مشخص و معین نبرد های کلاسیک را بکار گرفته و از راهبرد های هوشمندانه و استراتژی نابجایی و بجایی در منطقه استفاده نمی کنند .
10- مواضع کلیدی و استراتژیک را رها کرده و به گذرگاه ها توجه می کنند
11- چشم اندازی برای فردای افغانستان ندارند و ترسیم نکرده اند .
12- تفاوتی میان مناطق – گروه ها – اقشار – افراد و ... قائل نمی باشند . و از پدیده ی نماد سازی انسانی و شخصیتی برخوردار نمی باشند .
13- در درون خود نیرو های ائتلاف رقابت های درون گروهی و درون سازمانی را کنترل نمی کنند .
14- قادر به فهم موقعیت ها و تاکتیک های ستیزه گران نبوده و از جامعه شناسان و جغرافی دانان منطقه ای که دارای ادراکی قومی – قبیله ای هستند بهره نمی گیرند .
توضیح : نوعی نخوت و غرور بیجا موجبی برای جراحت قلبی قبیله نشینان و سنت گرایان مناطق دور دست می باشند .
استراتژی نبرد برای موفقیت با استفاده از استراتژی نابجایی :
• - محاصره ی هوایی – زمینی و... تمامی رفت و آمد ها به فغانستان و برعکس
• - کنترل مالی تمامی شیوخ عرب و کشور های عرب بظاهر متحد با غرب در نبرد با ستیزه گران
• - تزریق پول و کالا نه به شکل کمک های بشر دوستانه بلکه با بکارگیری تمامی نیرو های افغانی هر ناحیه برای ایجاد زیرساخت های اقتصادی – عمرانی ( آسفالت جاده ها – ایجاد بزرگراه ها – جنگل کاری با دادن حقوق های دلاری به افغان ها )
• - کنترل و مبارزه با سازمان اطلاعات نظامی پاکستان و امارات متحده ی عربی و عربستان
• - تحت فشار قرار دادن عربستان و پاکستان برای عدم راهیابی افغانها به آن کشور ها به ویژه در مراسم حج
• - واردا سازی آریستوکرات های جهادی قاچاقچی برای سرمایه گذاری های صنعتی – اقتصادی در منطقه و حمایت از آنها برای تغیر کابری ثروت های نامشروع خود
• حفظ و تنظیم آداب و سنن و رسوم ایلی – قبیله ای و ایجاد رقابت های بزرگ بین بزرگان قبایل و ایلات
• یکجا نشین کردن جمعیت های روستایی و عشایر با مشوق های مالی – و اعطای اراضی کشاورزی
• ایجاد لژیون های خارجی و مزدور برای مبارزه با افراطیون افغن – عرب از سطح منطقه
• تزریق ثروت به چچن – ایغورستان – وزیرستان و ... توسط دولت های ملی همان مناطق
مهم و قابل توجه :
پاکستان به عنوان تنها کشور اسلامی اتمی با قدرت گیری افغانستان و ایجاد دولتی فراجناحی – و فراقومی در پهنهی خط دیوراند جبهه ی جنگ دیگری را روبروی خود گشوده خواهد یافت . برای جلوگیری از تجزیه ی پاکستان و جدایی وزیرستان و مناطق پشتون نشین از پاکستان و الحاق آن به افغانستان الزامی است که تمام منطقه برای ایجاد یک منطقه ی آزاد تجاری و مجموعه کشور های مشترک المنافع با فشار بر پاکستان و هند و تشکیل اتحادیه ی کشور های آسیای میانه – مرکزی تحت فشار و توجه قرار گیرد .
مادامی که پاکستان احساس خطر از موقعیت افغانستانی پرقدرت در همجواری خود بنماید و با توجه به نوع کینه و نفرت تاریخی آنها نسبت به هند که اکنون در کنار دولت افغانستان قرار می گیرد این امکان به وجود نخواهد آمد که منطقه روی آرامش را ببیند .
از آن سوی به سبب جابجایی نیروی انسانی تروریست در سطح منطقه با محوریت عربستان – امارات متحده ی عربی و جمهوری اسلامی ایران از گذرگاه های خیبر – امارات متحده ی عربی – مرز ایران – آسیای میانه و .... که در گستره ی چچن تا ایغورستان و از فلسطین تا سومالی را فرا گرفته و امکان ندارد بدون پول و درآمد این اتفاقات روی دهد . ضروری است که اتحادیه ی نظامی برای محاصره ی کامل و نظارت بر رفتار های کشور های محور شکل یابد .
راهبرد ویژه :
باید به ازا هر شلیک یک گلوله و ترکش هر یک موشک ده برابر آن سرمایه ی اجتماعی و ثروت برای خانواده ها ایجاد گردد . این پایلوت آزمایشی می تواند علی رغم آدم کشی های ژنرال دوستم از شمال ومنطقه ی هرات آغاز گردد . سازوکار ایجاد چنین جنبشی اقتصادی در اصرار و پیگیری و واگذاری امنیت و کار در هر منطقه به نهاد های قومی – زبانی – نژادی همان منطقه صورت گیرد . مهمترین معضل در این میان مسائل زیر خواهد بود :
 - امنیت
 - خرابکاری و تهدید
 - سرمایه
 - امکانات و تجهیزات مورد نیاز و پیمان کار خارجی
ایم رهبرد فارغ از مسئله ی سود و زیان آن فقط از منظر اجتماعی و کمک به خانواده های افغان باید در نظر گرفته شود . سطح دستمزد بالا و بکارگیری نیرو های بیکار منطقه امنیت ارگانیکی را ایجاد خواهد کرد . با هر خرابکاری دوباره سازی و شروع مجدد بدون توجه به مسائل آن ارزش های خاص رفاه و امنیت را برای خانواده ها فراهم خواهد ساخت و کنترل های هنجاری درون قومی خود عاملی برای تداوم کار خواهد بود .
سرمایه ی لازم : شایسته است با روش های دیپلماتیک کوشش شود سرمایه های کارتل های مواد مخدر و انباشت های مالی آنان با مدیریت خود آنها و سهیم شدنشان در ساخت شکل بگیرد . در افغانستان اکنون شکاف طبقاتی و منزلتی آن چنان شدید است که به راحتی می توان یک رقابت اقتصادی سنگین میان جنگ سالاران را شکل داد و در کنار آن باید سرمایه های کشور های عربی و منطقه که در افغانستان احساس مالکیت دارند برای پیشبرد اهداف عمرانی بکاررود .
توضیح : با هر خرابکاری و ویران سازی کار نباید تعطیل گردد . بلکه باید توسط نیرو های بومی و حتی کارگران تحت مدیریت بزرگان محلی دوباره شروع و پایان پذیرد .
امکانات و تجهیزات لازم : مطلقا نباید از تجهیزات و امکانات خارجیث و پیمانکار های بیگانه استفاده کرد . بلکه باید از تمایم امکانات محلی و موجود از بیل تا تراکتور ها – فرغون تا زنبیل های خاک کشی استفاده گردد . به تعبیر دیگر هر منطقه باید با هر امکانی که در اختیار دارد وارد پروژه ی بهسازی و عمران گردد و تمامی حقوق و مزایای آنها نیز با دلار و با افزایش بسیار نسبت به سطح درامد و مزد منطقه ای پرداخت گردد . این خود نیز موجبی برای کشاندن سرمایه های مواد مخدر و قاچاق بسوی عمران ناحیه ای و رقابت های محلی خواهد گردید . پایاوت ابتدایی نیاز به هوشمندی و تدابیر امنیتی خاص دارد اما بعد از یک ماه از انقلاب اجتماعی – اقتصادی کار برای ثروت مردم هر منطقه خود عملی برای سرکوب ستیزه گران خواهند شد .
برای برگزاری و آغازی این چنین بزرگ و نیرو بر باید از روش دیمپلماسی نابجایی بهره گرفت . نیرو های بومی از تعدادی روسای قبایل مشورت خواسته و با بقیه ی قبایل ارتباطی برقرار نسازند . در آن صورت رفتار خاص قبیله ای روسای دیگر را به سرعت به کانون قدرت و ثروت خواهد کشاند .
با این حال باز هم مهمترین مسائله در این فرایند فقط پاکستان و نیرو های مزدور و بحرذان زای آن کشور خواهد بود . که لازم است ضمن ایجاد و تدوین برنامه ی ایجاد 10 میلیون فرصت کاری با دستمزد های زیاد و نامتعارف منطقه ای با رهبری عربستان و ابتکار عمل ساختگی پاکستان طرح اتحادیه ی منطقه ای در سطح منطقه طرح گردیده و سایر راهکار های لازم اعم از محاصره ی کامل – کنترل رفت و آمد ها توسط مزدوران بومی و... صورت بگیرد . در واقع این رفتار ها باید به شکل ارگانیک اجرا گردیده و عملیاتی شود . بدین لحظ ضروری خواهد بود که در طی پروسه ی انقلاب اجتماعی – اقتصادی جامعه ی افغان از تمام ظرفیت های نظامی برای قطع ارتباطات این کشور با دنیا استفاده شده و تمامی استراتژی موفقیت برای نبرد با شدت تمام و همزمان صورت بگیرد .
توضح خیلی مهم :
لازم است که برای منطقه ی پشتون نشین هم مرز با پاکستان ضمن اجاد راه های بزرگ و شاهراه های گسترده با استفاده از ظرفیت های قومی – قبیله ای و بومی دستمزد های بسیار بالایی به شکل پایلوت های خاص صورت بگیرد . به دیگر سخن در منطقه ی جنوبی افغانستان که خاستگاه نیرو های طالبان و القاعده است . باید پایلوت های پراکنده ایجاد شود با کمک نیرو های بومی و عدم بهره گیری از نیرو های خارجی در هماهنگی با روسای قبایل و بزرگان منطقه .
با این حال در شرایطی که فشار نظامی – توام با فشار های اجتماعی برای حفظ امنیت و بهبود و کیفیت سطح زندگی مردم به ویژه در جنوب کشور صورت می گیرد . و دستمزد ها و ثروت های بسیاری روانه ی منطقه می شود . باید توجه داشت که پس از یک سری مقاومت شدید و ناامنی گسترده ی منطقه ای توسط آریستوکرات های جهادی و جنگ سالاران ، به تدریج صحنه ی نبرد به سمت پاکستان کشیده خواهد شد . از این روی ضروری است که در منطقه ی وزیرستان و مناطق قبیله نشین کوهستانی شرق پاکستان نیز باید این روش پیاده گردد و با ایجاد صلحی میان هند و پاکستان و ارتباطی دیپلماتیک برای خویش تن داری هند از هر گونه مقابله و ... به نیرو های عرب افغانیث این اجازه داده شود که در یک منطقه ی از پیش تعین شده ی امن بدون ایجاد توجه ( کاملا محرمانه ) تجمیع صورت گرفته و مورد کنترل قرار گیرند .و با ایجاد رفاه اقتصادی و استیفای احکام شرعی از علمای اهل سنت و مفتی های وهابی ( به خوشی و یا با زور ) سازوکاری طراحی گردد که مشروعیت ترور و نبرد بر علیه انسانیت از آنها سلب گردد . برای این منظور پرورش و تربیت نیروی انسانی دینی باید در مدارس دینی با همان سرعت ایجاد کار های عمرانی شکل بگیرد .
برای ایجاد محاصره ای کامل و مناسب ارجحیت با نیرو های بومی و آموزش دیده ی افغانی بوده اما در مرز های خارجی آن طرف در کشور همسایه باید از نیرو های ترکیبی و چند میلیتی استفاده شود . بطور مثال روسها به ایثران منتقل شده و با مرز بانان ایرانی هماهنگ گرند و چینی ها با لهستانی ها در پاکستان و ...
معضل مهم :
کشور ها و همسایه های ناسازگار و تروریست پرور و خودکامه ای مثل ایران می باشند . برای نشان دادن عمق فاجعه ی افراط گرایی سلفی – سنی – تکفیری در هنگام سست شدن اراده ها و یا عدم تمکین ایجاد گذرگاه برای عبور افراطی ها به طرف آن کشور و انجام عملیات محدود و مقطعی بسیار لازم خواهد بود . اگر چه که از روسیه ی درگیر با چچن های تحت حمایت عربستان و ... تا چین و ترکیه و ایران و پاکستان تا کنون به عمق فاجعه پی برده و پیامد های گسترش افراط گرایی را می دانند . اما از آنجا که کشور هایی مثل جمهوری اسلامی بهایی برای جان شهروندان و حفظ سرمایه های ملی خوبش قائل نبوده و از غرب بیشتر می هراسد تا مرتجعان اسلحه بدست سازوکار های ایزایی راهکاری معقول به نظر می رسد .
خلاصه :
با درک چیده مان نیرو های ستیزه گر و خاستگاه و پایگاه اجتماعی آنان به راحتی می توان با تزریق پول منطق را به سوی ثبات و دمرکاسی کشاند منوط به آن که اراده ی آن شکل بگیرد که به ازا شلیک یک موشک 100 میلیون دلاری به چادری 10 سنتی و کشضتن چند تروریست قاچاقچی سصرمایه های اندکی وارد بازار فقیر و مصیبت زده ی کشور ی گردد که برای کشته نشدن باید تن به کشتن انسان ها بدهد . و در عین حال کشور های عربی و بخصوص عربستان و شیوخ نفتی بشدت کنترل گردیده و محاصره ای کامل افغانستان را در برگیرد . و پاکستان را از نگرانی تجزیه و قدرت گیری افغانستانی سامان یافته و رقیب رهانید .
اگر چنین نشود یعنی اگر نیرو های ائتلاف به رهبری ایلات متحده ی آمریکا نتواند در افغانستان پیروز شود . به سبب قرار گیری این کشور در میانه ی اقیانوسی از سنی های سلفی – تکفیری نه تنها آن که هیچگاه منطقه روی ارامش را نخواهد دید ، بلکه جابجایی و تارنسفر کردن تروریست های گرسنه و مواج از چچن تا فلسطین و یمن و مصر صلح جهانی و امنیت دنیا را با چالش های برگی مواجه کرده و بر میزان هزینه های جهانی صلح خواهد افزود و امکان صلحی پایدار در منطقه ی اسرائیل – فلسطین فقط یک رویا خواهد ماند .
چگونه می توان وقتی که تروریست ها به آسانی با کک شیوخ عرب از چچن به نوار غزه رفته و بعد سر از سومالی و ... در می آورند این امکان فراهم اید که مردم فلسیطن علی رغم تمایلشان به ثبات و صلح برسند .
منابع مالی تروریست ها کجا است و چگونه باد آن را ویران ساخت تا صرف تهیه ی اسلحه و جابجایی نیرو نشود ؟
ائتلاف و آمریکا در نبرد با تروریست و افراط گرایی اسلامی محکوم به پیروزی است و اگر تعلل ورزد دیگر هیچ قدرتی از همپیمانی جمهوری اسلامی اتمی با تروریست های افراطی و القاعده و طالبان علی رغم اختلافات دینی جان سالم بدر نخواهد برد . و باید از ترس مرگ آن گاه خودکشی کرد و جهن را به آدم کشان وحشی سپرد .
پس غرب یاد پیروز شود و این پیروزی باید مبتنی بر زریساختی مناسب و درست باشد
ما محکوم به پیروزی هستیم بی هیچ تعللی
توضیح ک پیروزی در این نبرد مقدمه ی پیروزی بر وریایی پآدم کشی و نسل کشی رژیم اسلامی و سایر تروریت ها نیز خواهد بود . اما لازمه ی آن محرمانه بودن رفتار ها و اعمال است .