۱۳۸۷ دی ۲۶, پنجشنبه

پوتین مرد اسطوره ایی
مردی که از روسیه یک کشور قابل احترام و یک ابر قدرت ساخت


چکیده : هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در اوائل دهه ی 90 میلادی فروریخت همراه با خود تعدادی از کشور های مستقل از هم گسیخته و جامعه ایی فروپاشیده به همراه اورد . هدایایی نامتعارف که جهان را در بهت و حیرت فرو برد .
همزمانی این تحولات با ایجاد نگرش ضد روسی توسط کشورهایی که در سابق عضویی از جامعه ی شوروی با تفکر سوسیالیستی بودند و ارثیه ی بدهی بین المللی و هجوم ناتو و لیبرالیسم نا اشنا به محیط استراتژیک شوروی سابق جنجال بزرگ و کشنده ایی را به لحاظ اقتصادی و اجتماعی در میان گروه هایی از مردمانی ایجاد کرد که عمری را اگر چه در کم داشتن اما در رفاهی برابر گذرانده بودندو مناسبات حاکم بر اقتصاد ازاد و دمکراسی را نمی شناختند و...
از دیگر نگاه : خلا قدرت مرکزی از سویی و تحولات فکری از سوی دیگر بر هر ج و مرج این بخش از جهان سایه افکند . وجود اقلیت های روس تباردر جمهوری های تازه تاسیس و اختلاط قومی و فکری در زیر مجموعه های سابق شوروی و فشار های ناسیونالیستی بر ابعاد بحران هر لحظه می افزود .در این میان وجود بوریس یلسین بی مبالات و تنش های برامد ه از قدرت مرکزی انچنان اشفتگی و بی نظمی مهیبی را پدید اورد که تا ان زمان در هیچ کجای جهان نمونه نداشت .
در میا ن این هرج و مرج مدیریت اجتماعی و فکری و ناتوانی دولت روسیه در تدبیرو تنظیم اقتصادی منجر به ایجاد روسیه ایی فقیرو ورشکسته گردید . روسیه ایی که قادر نبود حقوق و دستمزد کارمندانش را بپردازد چه رسد به تامین رفاه عمومی و بهداشت و...
با این همه غرب مضطرب و پریشان در حالی که جشن پیروزی لیبرالیسم و پایان تاریخ تصویر شده ی فوکویاما را تجربه می کرد . به واقع نمی دانست در برابر این هرج و مرج تسری یابنده به دنیا عکس العمل مناسبی نشان دهد . انچه بر این وحشت می افزود فقدان توانایی مدیریت جدید روسیه در کنترل بزرگترین زرادخانه ی اتمی و هسته ایی بود چالشی که بعد ها نمود و نماد عینی تر و مهیب تری یافت .
از سوی دیگر همزمان با فروپاشی شوروی و پایان سوسیالیسم دولتی و انهدام تمرکز گرایی توتالیتری به ناگاه موج جدیدی از بحران در انتقال و ترانزیت مواد مخدر در گذرگاهی جریان یافت که صدها سال پرنده ایی قادر به عبور از ان نبود .
در این هنگام بروز دین گرایی برامده از مداخله ی کشور های اسلامی که ذوق زده در صدد ایجاد پایگاه های فکری و توسعه ی بستر حیاتی بودند خیزشی نوینی در مجموعه کشور های اسلامی از تاجیکستان تا ازبکستان شکل داد . جنبشی که به ناگاه عزم ان نمود که الگوی اسلام را پس از یک قرن در میان مردمی که هیجان زده شده بودند بسط و توسعه دهد .

در این میان دو مساله ی بسیار مهم نیز بر تعداد بازیگران صحنه ی سیاسی و فکری منطقه ایی و بین المللی افزود :

1- جمهوری اسلامی ایران با خصلت غرب ستیزی که حال خود را در برابر غرب تنها می دید و در صدد بود متحدانی در حوزه ی ژئو استراتژیک منطقه ی اسیای میانه بیابد وکشور هایی از این گروه همچون لیبی و...

2- رها شدن انرژی و نیروی بسیار کارامد و ورزیده و مسلح شده ی مجاهدان افغان و عرب های افغانی بود . که در زمان حضور شوروی در افغانستان توسط عربستان – پاکستان – و با تسلیحات و پول های غرب در برابر شوروی می جنگیدند .

(جمهوری اسلامی ایران می کوشید با تصاحب برخی از توان ها و پتانسیل های باز مانده ی شوروی بر قدرت خویش بیفزاید و در این میان از همکاری و همراهی وگاه رقابت کشور هایی همچون لیبی – سوریه – عراق صدام حسین و...بهره می برد . تجارت تکنولوژی نظامی و جنگ افزار های شوروی از سویی و جذب متخصصان بلند مرتبه و دانشمندان از سوی دیگر فرایندی بود که هر چه بیشتر روسیه ی ارث بر از شوروی را تهدید می کرد .
در ان سوی این رقابت و گاه رفاقت در کسب سلاح و تکنولوژی توسط دولت های وحشت زده از غرب . گروه های جنگجوی افغانی و عرب های افغانی بودند که در همراهی با یکدیگر و با استفاده از ظرفیت بحران زایی اقوام مسلمان به ویژه در غرب روسیه همچون تاتار ها – چچن ها – ترک ها و...می کوشیدند همزمان با ترانزیت مواد مخدر و تجارت اسلحه ساختار سیاسی خاصی را در منطقه ایجاد کنند . در این میان کمک بسیاری از کشور های غربی به این گروه ها که از دیرگاه قاچاقچی ها و تاجران اسلحه و مواد مخدر بودند – همچون چچن ها – و تشویق این گرو های مافیایی به ایجاد بحرا ن و تجزیه ی هر چه بیشتر روسیه تا بدان جا که دیگر هرگز روسیه ایی مقتدر پای نگیرد و نتواند سر بر اورد بر ابعاد چالش های روسیه می افزود . روندی که تا سالهابعد تداوم داشت .)
روسیه می رفت که به سرنوشت امپراطوری عثمانی در اوائل قرن بیستم و پس از جنگ جهانی تبدیل شود و با محدودیت و ناتوانی گذر گاهی برای انهدام ساختاری و زیر ساختی خود گردد .
فرایند تشویق های غرب به گرایش روسیه به لیبرالیسم غربی در کشوری با سابقه ی تمرکز گرایی و تجربه ی استالینیستی بستر مخربی بود که هر لحظه بر فلاکت و ویرانی روسیه می افزود . تا بدان جا که امریکا در اقدامی سنجیده برای کمک به دانشمندان روسیه و حفظ تکنولوژی های نظامی این کشور و پیشگیری از دسترسی کشور های تروریست پرور و بحران زا صندوق کمک به متخصصان و اندیشمندان را در روسیه ایجاد کردو با هوشیاری کمک نمود تا توان حفاظت از مراکز تسلیحاتی و اتمی افزایش یابد ( رویه ایی بر خلاف انگلیس و.. که مایل به محو و انهدام تمامی قدرت روسیه و نظام ان بودند چالشی که همچنان میان روسیه با انگلیس وجود دارد و انگلیس با پناه دادن به مخالفان روسیه اعم از تروریست های چچنی تا جاسوسان خائن روسی می کوشد روسیه را از اقتدار و شان تهی سازد و..). با این حال همچنان وحشت اوج گیری و توان یابی روسیه مساله ایی ازار دهنده برای تمامی جامعه ی غربی بود .
بدین سان هیچ امیدی برای احیای روسیه ایی قدرتمند علی رغم ان همه مشکل و چالش وجود نداشت و غرب با تمام توان می کوشید هر چه بیشتر روسیه را به منجلاب تباهی بکشد . و پر واضح است که در این میان از تفرقه ی دینی تا سیاسی و زبانی و از سرمایه های عربی بی نهایت تا ثروت ترکیه ی متمایل به احیای امپراطوری عثمانی در هیبتی نوین و در تحت لوای پان ترکیسم تا گروه های مافیایی بهم پیوسته که در چچن تمرکز یافته بودند تا اقدامات کشور هایی همچون لیبی و ...بر بحران های سرزمینی روسیه می افزود .روسیه در حال جان دادن بود .
اقتصاد از هم گسیخته – تفکر ویران شده – فقدان توانایی جمعی در محیط سیاسی جدید – تهدیدات خارجی – دولت مستاصل و ورشکسته - ناسیونالیسم ناحیه ایی ویران گر ... همه و همه دست به هم داده بودند تا بزرگترین و شکوهمند ترین مجمع انسانی و دانایی را نابود سازند .
در این میان ناگاه ستاره ایی درخشیدن گرفت .او با سیاستی ویژه و با دوستی با صدر اعظم آلمان متحد ابتدا اعتماد غرب را جلب کرد و با نشان دادن بستری از تفاهم و همزیستی تمامی ادعا های بزرگ شوروی سابق را در سایه ایی از تدبیر پنهان کرد .
او به غرب این اطمینان را داد که هرگز و هیچ گاه دیگر سوسیالیم دولتی در روسیه پای نخواهد گرفت و هرگز در برابر غرب و به ویژه امریکا خصمانه رفتار نخواهد کرد .

او با این تدبیر ابتدا به چچن پرداخت و همزمان فارغ از هر مساله و بحرانی به سامان دهی اقتصاد ملی اهتمام ورزید . هنگامی که چچن در ارتباطی با القاعده و مافیای خواستار افراطی گری ایفای نقش نمود . او به غرب و جهان نشان داد که وجود روسیه ایی توانمند در برابر تروریست های چچنی جای بهتری برای زندگی خواهد بود و غرب با استقبال از این اندیشه چچن را به روسیه واگذار کرد ( علی رغم ارسال پول و اسلحه توسط کشور هایی از غرب – دنیای عرب – و ..)
او پس از ان که از مساله ی چچن تا حدی فراغت یافت و ساماندهی نوینی برای ساختار اداری و مدیریتی روسیه تعریف و عملی کرد . بی ان که عظمت و نشانه ایی از رشد و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و نظامی روسیه ی نوین را نشان دهد به شکوفایی اقتصاد کشور پرداخت . دیری نگذشت که روسیه از یک کشور ورشکسته و بحران زده به کشوری با انضباط برای توسعه تبدیل شد . در طی این مدت با ایجاد روابط حسنه و بسیار گرمی با غرب و به ویژه المان و امریکا با تمام توان مسائل داخلی کشور را حلو فصل نمود . ان گاه که اقتصاد روسیه به قدرت ونظم توسعه وارد گردید و شکوفایی خاموشش اندکی نمایان گردید بی درنگ رفاه ملی را در صدر اولویت های کشور قرار داد و با توسعه ی اجتماعی و انتقال سود از اقتصاد به اجتماع زیرساخت شکوهمندی از توسعه ی پایدار را شکل داد . همزمانی این حوادث ( در کمتر از 10 سال روسیه از کشوری ورشکسته به کشوری قابل احترام و توجه تبدیل شد . توجه کنید فقط 10 سال ) با حملات 11 سپتامبر و مسال مرتبط با تروریسم و...افزایش بهای نفت لحظه به لحظه بر شکوه و عظمت روسیه می افزود بی ان که دنیا و حتی منطقه از ان کشور کمترین تهدیدی احساس کنند .


ان ستاره درخشان که روسیه را به کشوری قابل احترام تبدیل کرد :

ولادمیر پویتین بود
پوتین مردی بود که توانست با چراغهای خاموش کاملا بر ساختار توسعه و اقتدار خویش بیفزاید و بی ان که در صدد تهدید باشد مناسباتی از قدرت را برنامه ریزی کند که روسیه در اندازه هاو توان یک بر قدرت دوباره خودنمایی کند
هنر پوتین توسعه و شکوفایی بدون شعار و جنجال و بدون دشمن تراشی و بحران افرینی ( فرایندی که ملت روسیه و حتی جهان را شیفته ی این مرد فعال و با هوش کرده است ) :
بحران زدایی دیپلماتیک در فضای بین الملل و حرکت به جلو بدون ایجاد عطف توجه جهان غرب و دشمنان به پویش و جهش صنعتی – علمی – اجتماعی – و توسعه ی روسیه ( پوتین گاه روسیه را فقیر و بیچاره برای جهان تصویر می کرد با نقص هایی بی مانند . اما در ورا ان گویا با تمام ملت روسیه عهدی پنهان برای شکوفایی کشور بسته بود ) .
پوتین توانست از یک کشور و ملت بدبخت و تحقیر شده ساختاری شکوهمندو رعب اور بسازد و توسعه ایی بی مانند را برای کشورش بی ان که شعار دهد ایجاد نماید .
پوتین اولویت های نخست ملی و مدیریتی خویش را در حل معضلات اقتصادی مردم وسپس انتقال دارایی هاو ثروت افزایش یافته ی ملی را به جامعه و ایجاد رفاه بی مانند تعریف کرد . رفاهی که توانست روسیه را به سومین قدرت مالی دنیا تبدیل کرده و صنعت و تکنولوژی بی مانندی را شکل دهد . پوتین برای گریز از چالش تجزیه و عبور از حرمت روسیه انچنان رفاه و دانایی ایی را شکل داد که اینک بسیاری از کشور هایی که از حوزه ی تفکر سیاسی روس ها گریزان بودند علاوه بر انکه محتاج کمک های این ملت می باشند. بلکه تمایلی وصف ناپذیر در پیوستن به فدراسیون روسیه دارند
بله ان مرد پوتین بود
مردی که می دانست چی می خواهد
مردی که می دانست چگونه باید به هدف برسد
مردی که چراغ خاموش حرکت جهش گونه ایی را شکل داد
مردی که بی شعار و جنجال رفاه و کیفیت زندگی و شکوه را به ملتش هدیه کرد
مردی که روسیه را تبدیل به کشوری قابل احترام ساخت
پوتین مردی که می دانست برای رفاه ملتش چگونه باید دستش در جیب دولت هایی همچون ایران – تدبیرش برای گریز از بحران در همسازی با غرب – تفکرش در راستای اقتدار وحشتبار برای جهانیان باشد .

پایان چکیده
بخش بعدی :
روسیه و پوتینیسم ( ارثیه ی پوتین )