۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

تغییرات ژئواستراتژیک ارزشی در فردای انتخابات ایران

ندا هرگز پس از تو و آشویتس نمی توان شعری گفت . تو خود شعر شقاوت بر انسانیت را همراه با آشویتس کامل کردی . ندا آقا سلطان- سهراب اعرابی – کیانوش اسا تو نمادی از دانشجویان به خون خفته و بیشماری هستی که در حمله ی ددمنشانه به کوی دانشگاه به ضرب تبر – پنجه بکس و کارد کشته شدند . تو مظهر عشق به آزادی فرزندان دلیر ایران هستی که در یک شنبه ی ندای آزادی جان باختند . ندا گمنام فرزندان ایران در شقاوتی تمام در خیابانها جان دادند و هیچکس جرات نکرد یاد و نام و خاطره ی آنها را بزرگ بدارد . دردناک است که انسانیت این چنین مظلومانه جان بسپارد .
اما ندا زندگی چه ارزشی دارد وقتی که در حال خودکشی هستی از ترسی که وجودت را گرفته . تو به من بگو زندگی چه ارزشی دارد هنگامی که می بینی تمام ارزش های مقدس و فرزازمند انسانیت در سطح جهان از آزادی تا شرافت زیر پا له می شود . کاش ما نیز سهمی از آن گلوله ها ی بسیار داشتیم . کاش ما را نیز بجای انداختن در زندانی تاریک و نمور همان یک شنبه و یا روز بعد از آن در دو شنبه می کشتند واقعا چه اهمیتی دارد زندگی وقتی که نمی توانی نفس بکشی و در دنیای خارج تو را یک ابله و بی شعور می پندارند .... تو به من بگو اهمیت زنده ماندن در این دنیای ساقط شده از ارزش های بزرگ آزادی و عقلانیت ... را .
مهمترین اتفاق جهان در فردای انتخابات ایران و یک ماه پس از آن روی داد و آن تغیرات عمده در سطح ژئواستراتژیک ارزشی جهان بود . مساله ای که بسیار مهم بود و هیچ کس نتوانست آمدن پاورچین آن را احساس کند و درک نماید . این تغیرات مهم بعد ها از چنان برآیند و نتایجی برخوردار خواهد بود که جهان را تغییر بنیادین خواهد داد و معادلات مرتبط با رفتار های انسانی – اجتماعی – سیاسی را در سطح منطقه و جهان دگرگون خواهد ساخت .
تغییرات ژئواستراتژیک ارزشی منطقه و جهان چی بود و چگونه اجرا شد ؟
وقتی که در طی مناظرات انتخاباتی آقای احمدی نژاد سیستم مقدس و 24 سال پیشینه را زیر سوال برد و تقدس زدایی نمود ، شاید کسی نمی توانست باور نماید که این تقدس زدایی چه نتایجی به همراه خواهد داشت . اما آنچه که اتفاق افتاد آن بود که هشت سال دفاعی که به آن صفت مقدس داده شده بود بر باد رفت و نیست گردید . از آن سو باور ها نسبت به ارزش هایی که انسانیت را تعریف کرده بود از دست دادند و به یک باره تمامی معانی و مفاهیمی که روزگاری اهمیت خاص داشت از جمله راستی – اخلاق گرایی – جنبه ی الهی – قداست و ... اهمیت خود را از دست داد و این جامعه را با خلایی بنیادین مواجه کرد .
خلا ارزشی در میان گروه متعصبان دینی و کسانی که در اندیشه ی تشکیل دولت و سرزمینی الهی و مقدس بودند موجبی گردید که این گروه بشدت سرگشته و متحیر گردند . جستجوی آنها برای ثبات در مبانی ارزشی نوعی پریشانی مفهومی در میان آنها ایجاد کرد و سرگشتگی شرایط را دشوار تر نمود . این گروه به دو دسته ی مهم تقسیم شدند
الفگروه تحصیل کرده و فهمیده که آنها بسوی میر حسین موسوی کشیده شده بودند .
ب- گروه کم سواد و بیسواد که آنها نتوانستند خود را باز یابند و بخشی در جستجوی هویت – تعدادی در گریز از اندیشه – و ... فقدان هویت مبنایی برای گرایش آنها بسوی مواد مخدر – خودکشی – بحران امید – نا امیدی و ... بخشی از
آنها در پی آقای
احمدی نژاد و برخی در پی آقای میرحسین موسوی از این سو به آن سو رفتند
با این همه ،
فقدان مشروعیت و مقبولیت موجبی گردید که این سرگشتگی و قداست زدایی دامنه ی رفتاری و تعاملی خود را از مرز های داخلی به خارج نیز گسترش دهد و مجموعه طرف داران اسلام انقلابی که جمهوری اسلامی را نمادی از انقلابی گری عقلانی و مقدس در سطح جهان و منطقه می دانستند به یک باره دچار آشوب در تفکر – باور – پایداری و... گردند .
این پارادکس بنیادین در جریان بود که به یک باره چین با شورش گسترده ی ایغور ها و ترکستان در برابر چینی های هان و حکومت مرکزی مواجه گردید . موضع گیری ایران اسلامی آخرین تیر خلاصی بود که بر پیکر ارزش ها و باور های اسلامی نشست .
حال در میانه ی میدان اسلام گرایی عقلانی چیزی وجود نداشت و مبانی رفتار انقلابی و اسلامی به دو بخش عمده تقسیم شده بود .
Ø - افراط گرایان طالبان و القاعده با تمامی گروه های وابسته به خود
Ø - لائیک های متمایل به غرب و اومانیسم بدون توجه به اسلام
در واقع آنچه که می بایست در میانه ی این گستره ی رفتاری ایفای نقش نماید که همان اسلام عقل گرای مقدس و مشروع بود ، حال ناپدید شده بود .
اما رجب طیب اردوغان به یک باره سر بر آورد ، ترکیه در پی ایفای نقشی که همواره به دنبال آن بود و با کوتاهی ها و فقدان عقلانیت رفتاری ایران تقویت می شد در راستای دفاع از پان ترکسیم از ایغورها دفاعی همه جانبه کرد و از آنجا که این همراهی با لحن اسلام گرایان همراه بود جامعه ی ترکیه را همسو نمود و مظهری خاص از اسلامیت عقلانی را نشان داد ، رفتاری که مسبوق به سابقه نیز بود و در قضیه ی غزه با دفاعی که مدیریت عالی ترکیه از مردم غزه به وجوند آورده بود بیشتر از تحرکات ایران اسلامی اثرگذار و حائز اهمیت بود .
بدین ترتیب در فردای قتل – آدم کشی – زندانی کردن و رفتاری غیر عقلایی با مردم داخل کشور گروه طرف داران اسلام گرای عقلایی بسوی ترکیه رفتند . چرا که ایران اسلامی نمی توانست میان مصلحت نظام برای ایجاد خلیفه گرایی و گریز از عقلانیت ، عقلانیت را برگزیند لذا دوباره رقابت ایران اسلامی و ترکیه دوباره سر برداشت و این آغازی بر یک کنش ویژه خواهد بود که از این پس شرایط و مسائل آن شروعی دوباره خواهد بود .
به هر روی ، اینک به سبب رفتار های غیر عقلایی و خلیفه گرایی اسلامی ایران تحولی ژئواستراتژیک در مبانی ارزشی پدیدار گردید .
ترکیه نقش پیشین ایران اسلامی را بر عهده گرفت و ایران بسمت القاعده و طالبان رانده شد . لذا پس از این تحولات باید انتظار داشت که یک جایگزینی اصولی در موقعیت های جغرافیای ارزشی پدیدار گردیده و توسعه یابد .
تغییرات ژئواستراتژیک ارزشی در سطح منطقه و جهان ایران اسلامی را با تمام توان بسمت صدامیزه کردن کشور پیش برده و اتحادی کامل را با این گروه ها در رفتار و کردار پدیدار سازد . صدامیزه کردن کشور موجبی خواهد بود که همراهی القاعده را نیز با دیگر گروه های تند رو داشته باشد و بیش از پیش به حاشیه ی افراط گرایی رانده شود . چنین حرکتی و گریز از عقلانیت بسوی خلیفه گرایی در سطح داخلی با تشدید فشار به مخالفان ، از میان بردن تمامی پتانسیل های انسانی ، افزایش زندانی کردن ، قتل های بیشمار سازمان یافته ، هماهنگی با گروه های مافیایی و تبهکار و... همراه شده و بیش از پیش به حاشیه و انزوا رانده خواهد شد .
بدین سان ایران بیشتر از گذشته وادار به همکاری با افراط گرایان القاعده شده و دیری نخواهد بود که همکاری ایران خلیفه گرای اسلامی با القاعده ، کشور را تبدیل به حیات خلوت گروه های تروریستی و افراط گرا تبدیل کرده و مدیریت از این گروه های افراطی در راستای سرکوب مخالفان بهره خواهد گرفت . همچنان که در تحولات اخیر به ویژه پس از انتخابات حاکمیت به سبب فقدان مشروعیت و مقبولیت ناچار به استفاده از نیروهای حزب الله لبنان و دیگر گروه های افراطی ستیزه جو برعلیه مردم خردمند ایران شد .
اما این تحول ژئواستراتژیک ارزشی چه عواقبی در پی خواهد داشت ؟
با توجه به گرایش افراط گرایی ایران از سویی در درون بخشی از مدیریت جهان عقلانی و آزادی در برابر ایران اسلامی قرار خواهد گرفت و از سویی بخشی دیگر در پی مصلحت جویی نظام خلیفه گرایی و خلفای قرن بیست و یکم تمامی ارزش های دینی و اخلاقی را از میان برده و با پوششی ظاهری در راستای تنظیم عوام متعصب حرکت خواهد کرد . همان گروهی که از دیدگاه شیعیان موجب گردیدند که امثال حسین بن علی (ع) کشته شود و آنها آن را روشی درست در دین داری دانسته و شادی نمایند .
با این حال از آنجا که افراط گرایی و گرایش بسوی القاعده ای کردن سیستم با خلیفه گرایی مصلحت جویانه در تضاد بنیادین می باشد ، سیستم تصمیم خواهد گرفت که با سرکوب بخشی از افراطیون مخالف خود آنها را بسوی دیگر جوامع سوق دهد . لذا امکان تشدید حرکات چچنی ها ، ایغور ها ، ...در کشور های متحد با ایران خلیفه گرا که در تضاد با منافع خلیفه گرایی برای وجود و حضوری پایدار است وضعیت کشور را بحرانی تر خواهد کرد و این آغازی خواهد گردید برای گسست متحدان طبیعی ایران خلیفه گرا همچون چین – روسیه و سوریه و... و در همان زمان به سبب رویارویی ایران خلیفه گرا با نهاد های قدرتمند لیبرالیستی و آزادی خواهی جهانی و داخلی بشدت بر دامنه ی تعارضات افزوده خواهد شد . افزایش دامنه ی تعارضات و پارادکس های درون سیستمی رژیم خلیفه گرای ایران از این پس بر میزان بحران های اجتماعی افزوده و فقدان هماهنگی در رفتار های عملی و کرداری نظام بر شدت ویرانی کشور خواهد افزود .روندی که در نهایت در کمتر از 5 سال آینده فرو خواهد ریخت در عین حالی که در طی این مدت 5 سال یعنی تا موقع از هم پاشیدن حاکمیت ، رژیم موجب قتل و غارت بیش از حد مخالفان و انسانها در کشور گردیده و بسیاری از زندانی ها را قربانی خواهد کرد و جرم و جنایت های سازمان یافته ای که نظام اسلامی ایران پشت آنها خود را پنهان نموده در جامعه شیوع یافته و توسعه ای بیش از اندازه را تجربه خواهد نمود .
به هر روی آنچه که باید در این میان بخاطر داشت و هرگز از نقش آن نگذشت شیوه ی بسیار عقلایی ایلات متحده در رفتار سنجی و تحول راهبردی ارزش ها در جهان معاصر است . ایلات متحده به رهبری آقای اوباما نقطه صقل آزادی خواهی و انسان دوستی را در ظاهر از آمریکا به اروپا کشاند و اروپا را که به سبب ملاحضاتی همواره از ایران دفاع می کرد رودروی ایران خلیفه گرا گذاشت و در پی آن با تحولی در ساختار ایغور ها و نظام قومی چین آخرین بارقه ی مشروعیت دینی از ایران را گرفت و این دو کشور را نیز در برابر هم قرار داد در عین حالی که در سنگر روسیه ای ایران نفوذ کرده و آن کشور را آماده ساخت تا بسرعت بسوی ایلات متحده ی آمریکا رفته و مشروعیتی دوباره باز یابد .
بدین سان راهبرد تغییر ژئواستراتژی ارزشی از ایلات متحده بسوی اروپا و از ایران بسمت ترکیه و به حاشیه رانده شدن ایران پاسخی مطلوب گرفت و حاکمیت غیر عالمانه ی ایران در دامچاله ای افتاد که به درستی آقای اوباما آن را طراحی و تدبیر نموده بود .
با این همه مساله ی مهم و راهبردی آن است که آیا همچنان ایران بر سیستم خلیفه گرایی خویش که آغازی برای تشکیل دولتهای شاهنشاهی ائدولوژیک است پافشاری نموده و یا خواهد توانست خود را اصلاح کرده و کشور را از این ویرانی و دین را از این اضمحلال قطعی نجات دهد ؟

ندا برای تو و همه ی کسانی که جان باختند در عین بیگناهی
و برای آنان که از این پس در حوادث سائوپلوشدن کشور جان خواهند داد و در زندانها خواهند مرد تا آزادی بیاد داشته باشد که ائدولوژی نمی تواند آزادی و شرافت و حرمت را نصیب انسانیت نماید .
ندا هرگز پس از تو و آشویتس نمی توان شعری گفت . شعر ها تمام شده است ، چرا که آزادی – شرافت و اسلام ارزشمند و متعالی فرو ریخته و آوار آن سقوط آخرین دژ قلعه ای است که در قرن بیست و یکم اراده ی تشکیل خلیفه گرایی و شاهنشاهی ائدولوژیک داشت .
ندا تو در روز یک شنبه رفتی و روز های بسیاری خواهد آمد تا بخاطر بسپارد چشمهای بازتو را در هنگامی که جان می دادی و تیری سینه ات را شکافته بود . ندا تو نمادی از صدها کشته ی آزادی طلبی روح مردمانی صلح جو هستی که در اوج گمنامی – غربت و انده برای شرافت انسان ماندن در خوابگاه دانشجویان جان دادند ، در خیابانهای شهر های مشهد – اصفهان – شیراز – تبریز و تهران جان دادند ... ندا بی تو هرگز نمی توان شعری برای آزادی و عشق سرود همچنان که پس از آشویتیس انسانیت نیز با کشتار یهودیان بیگناه در زندان های نازی ها به پایان شاعرانگی خود رسید .
برای تمامی بچه های بیگناه ایران که در طی این مدت جان باختند برای حرمت انسان ماندن در میان خونخواران دژخیم
برای تو ندا – سهراب – کیانوش