۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه

اقاي اوباما ايا مي تواني كودكم را و مرا ان وقت بيدار كني كه خزان نفرت و مرگ از سرزمين مادريم ايران رفته باشد ؟

بوي سبز اميد مي ايد كمي

( بخاطر ريس جمهور ايالات متحده ي پاره هاي از هم گسيخته ي ارزو ها و اميد هاي جهان و ملت شرافتمند و خرد ورز امريكا با دمكراسي شايان و نظرگيرشان در انتخاب اقاي اوباما )

ما مي توانيم بله ما مي توانيم انگاره هاي سرنوشت به ظاهر محتوم جدايي و نفرت و بيم را بازچيني نماييم . بله ما مي توانيم همچون شعله اي از اميد فرصت انسان بودن را تجربه كنيم . اقاي اوباما ما در اين سوي كره ي زمين لحظه لحظه متلاشي تر مي شويم . چرا كه از همديگر و از عزيزانمان رويمان را بر گردانده اند . دستهاي قلاب شده ي ما از هم دور شده . كور سويي وهم الود و پريشان اندك شعله ي گرماي محبت انسان بودن ما را كم فروغ تر مي نمايد . من و تو ما و شما به تدبير بدسگالان دير سالي است پشت دروازه هاي نفرت و بيم و هراس از هم پنهان شده ايم
.صخره اي در ميانه ي ما جدايي افكنده.
صخره اي با پرچين هاي زهرالود كه ما خود ساخته ايم از ايدئولوژي بنيان نفرت . نفرتي دروغين و القاگر .
اما هنوز گرماي محبت اميز دستهاي جهان در مويرگهاي عقلانيت سر زمين شيون ساز من همچنان جاري است .

اما من مي ترسم مي ترسم كه سكوت ميان ما به تندباد ويرانگر فرياد و خصومت عنان گسيخته تبديل شود .

مي ترسم كه ما در اين سوي دنيا به اندوه و نفرت عادت كنيم و به تنهايي خو بگيريم .

لحظه لحظه متلاشي مي شويم در سكوتي مرگبار بي هيچ رويا و ارزويي

.ارزهايمان را گويي در اخرين گرماي دست هاي شما نهاده ايم و خود بي رويا در حال خود ويراني خود هستيم .

اقاي اوباما - بله هنوز ما مي توانيم – مي توانيم به دگرگوني ژرفي كه نيازمند ان هستيم دست يابيم اگر شما فراموش نكنيد روشنايي و محبت و دوستي گسست ناپذيرمان را . ما مي توانيم فرصتهاي سايش يافته را باز افريني كنيم و ديگر بار دست هايمان را به هم قلاب كنيم و سرك بكشيم از پشت اين پرچين بلند پرتگاه تا ببينيم گرماي مهر اميز خورشيد دانايي و عاطفه ي خردورز و روي بگردانيم از عاطفه ي سرشار اما اكنون غمباد گرفته ي تنهايي را.

اقاي اوباما ما هرگز پيروزي خويش را در شكست تحقير اميز كسي جستجو نمكنيم ما هرگز نمي خواهيم اشكي جاري شود و قلبي بشكند . هنوز به پايان خط نرسيده ايم روياي صلحي بي پايان – مهري بي دريغ اميد و روياي ما است ( ما ملت ايرانيم نه حاكميت ) .

اقاي اوباما نيك مي دانم سخت خسته اي اما هم اكنون پسرك خردسالم پرسيد ايا مي توتنم ارام بخوابم ايا كسي مشت به در نخواهد كوبيد ؟
جه پاسخي بدهم ؟
بگويم كه چه كسي مارا دوست خواهد داشت ؟
. اقاي اوباما ما هرگز و براي هيچ كس و استدلالي نمي توانيم و هرگز نخواسته ايم كمربند مرگ و نيستي – انهدام و اشك ببنديم . ما اخرين نماد اهورايي اين سرزمين هاي نفرين شده ايم كه از براي رفع تاريكي و پليدي شمشير نمي كشيم بلكه چراغ بر مي افروزيم .

اقاي اوباما هيچ وجدان پاكيزه سرشتي اسيري در بند را به گناه اسارتي نا خواسته نمي كشد .هيچ انساني روا نمي دارد كه ناتواني را درمانده تر كند ....

اقاي اوباما اينك بر لبه ي پرچين خودساخته ي خويش ما ايستاده ايم و به افق روشني چشم دوخته ايم چشمهايمان را فانوس جاده كرده ايم تا شبحي از واپسين لحظات وداع درد ناكمان را با جهان بخاطر اوريم و جاده اي كه ما را از هم نوعانمان جدا كرد . اينك به جاده هاي فراروي روي نهاده به پرتگاه مي نگريم ان جا كه ادمكشان نفرت انگيز در رشادت فرزندان دلاور سرزمين شما از هم گسيخته مي شوند و دست هاي پليدشان از روي گلهاي پرپر شده ي انسانيت كوتاه مي شود و هنوز هم تلاش انها را مي بينم كه مي كوشند اخرين غنچه هاي پر شبنم كوهساران صلح و عشق را بچينند اما دلاور مردان شما هستيد ومباد كه نباشيد ...

اقاي اوباما شما وارث خون هاي رشيدانسانهايي هسيتد كه كه براي زنده ماندن ما چراغ بدست امدند تا انسانيت و شرافت پايدار گردد هر چند كه در اين رزمگاه روشنايي و تاريكي در نبرد عليه ظلمت جان دادند و افسوسي ابدي را براي ما به ارمغان اوردند دريغ كه نتوانستيم و نتوانستم سپاس و درودمان را نثارشان كنيم چرا كه ما پشت پرچيني بلند ...
اقاي اوباما ي عزيز ما ومن دست هايمان بسوي شما دراز است تا دست هايت را تكيه گاهي كنيم براي بر خواستند و تكيه گاهي براي گذاردن كودكانمان در اغوشت از اسراييل تا ايران و... تا ارام بخوابند و بياد اورند كه مي توانند دوست بدارند و دوست داشته شوند .. ما مي توانيم تغيرات ژرفي ايجاد كنيم : بر روي تمامي دره هاي نفرت و ترس پل هايي از جنس اعتماد و مهر احداث كنيم – بسلامت از پرتگاهها بگذريم – با هم باشيم تا سكوت مان تا اندوه مان و تا فقرمان وجدان پاك نهاد بشريت را نيز نرنجاند.
اقاي اوباما زندگي چندان هم اسان نيست من نيك واقفم و نيز مي دانم كه در ورا ان همه بازداشت نفرت و پاسداشت فضيلت هاي انساني جراحت هايي ممكن است ناخواسته برخي را برنجاند و عاطفه ي بشري را خونين دل نمايد اما ما مي توانيم مرهمي بر ان كهنه درد ها نيز بگذاريم براي انسان ماندن و رويش درك همسازانه اي نوين .مي توانيم از اين كوير خودساخته هم بگذريم و به باد و باران – شكوفه و گل سلامي ابدي ارزاني داريم .

به هر روي گسل ها التيام پذيرندو پرتگاه ها در حال فرونشيني جبري اگر ما و شما اراده ي تغير در كيفيت زندگي انسانها و بشر بودن و انسان ماندن داشته باشيم . و گذشتي سخاوتمندانه داشته باشيم و شرافت مندانه معمار راه هاي پرستاره ي جهان شويم و بياد اوريم تمامي كودكاني كه روياهاي قشنگي دارند در سرتاسر جهان .

بله ما مي توانيم برون ياب كننده ي تمامي گروگان هاي ارزش هاي تباهي اور شويم حتي اگر رويا باشد روياي قشنگي است : جهاني ازاد و بدون نفرت و بيم و اضطراب...

اقاي اوباما: اي گنجينه ي تنوع و كثرت – اي تهييج كننده ي شعور و خرد – اي بر هم زنند ه ي حصار هاي نژاد و نژند-اي سرتا پا اميد و اعتماد و ايمان براي هدف :
بياد داشته باش كه تو تنها از ان ملت ايالات متحده ي امريكا نيستي تو رئيس جمهور ميليون ها فرهيخته ي بشر دوستي هستي كه برايت دعا كرده اند تو رئيس جمهور ايالات متحده ي انسانيتي و طلوع نوين خرد – سراغاز ي ديگر و بازتاب انديشه ي سترگ مردان دانايي در عظيم ترين دمكراسي جهان شما پايگاهي هستي براي استرداد ارامش و صلح جهان اگر چه وارث مويه ها و الام و مرثيه هايي نيز هستي كه از سنگ چيني نابخردان ايدئدولوگ سازدر اطراف ريشه هاي محبت پديد امده و در حال خفه سازي مهر جهاني مي باشد .

اي وارث الوار خميده ي وجدان بشرما اينك در حال فروپاشي دروني هستيم به سبب زهر ابه هاي به الزام چشيده لحظه لحظه در حال متلاشي شدنيم . و اگر چه كه اندوه ونفرت مارا از هم پنهان نموده و وحشت سكوت و عادت به تنهايي در كنج عزلت و بد نامي اينك تنها سرمايه ي ما است

اما شما پيام اور و نسيم فرح انگيز ازادي باش برادر هم خون من ..

.اقاي اوباما گفتي كه اميد بزرگترين ثروت بي پايا ن ما است ثروتي فراموش نشدني از تلاشي تحسين برانگيز اين اميد را براي همه جاري ساز . تا تولدي دوباره براي كودكاني باشد كه اميد خويش را در اوار نفرت و فقر و مين و جنگ و ناداري و ناچاري فرو هشته اند و از دست داده اند .تولدي براي ايجاد فرصت هايي براي انسان بودن ما بدون سر افكندگي و شرم در پيشگاه كودكانمان .

اقاي اوباما اقبال جهاني به اميد باز افريده ي شما دستاوردي نظرگير است به ويژه براي اناني كه دير سالي است با مسامحه و اغماض اواي حزن انگيز كودكان و زنان و مردان پشت پرچين هاي بلند را به فراموشي سپرده اند تا وجدان فروخفته ي خويش را بيدار سازند .

اقاي اوباما لطفا مرا از اين رويا هنگامي بيدار كن كه خزان رفته باشد مرا هنگامي هشيار كن كه صخره هاي تنهايي اندوه ونفرت فرو ريخته باشد مرا زود بيدار كن تا به تنهايي عادت نكنم و به جدايي خو نگيرم . مرا صدا كن تا در كنارت شكوفه هاي گيلاس و گلابي را از ميان جويباري زلال و پر اب با كناره هايي از گل سوسن و پونه يوحشي گرد اوريم و تاجي از گلهاي سفيد و صورتي و نه از خار بسازيم و با هم فرياد بزنيم اينك كودك رويا پرور جهان ( افريقايي – اسراييلي – ايراني – افغاني – فلسطيني – گرجستاني – روسيه اي و...) اسوده به خواب فارغ از كژتابي و جنگ و گريز بي هراس از اسلحه و ايدوئولژي هاي عشق ستيز ...

اقاي اوباما ...

اقاي رئيس جمهور لطفا مرا هنگامي بيدار كن كه كودكم نترسد از صدايت و..نه ان قدر دير كه دستش را بسوزانند با مشق ادم كشي و او ناگزير از پرچين بلندبپرد پشت بام خانه ي كسي و مرا شرمسار داغدار خود كند نه انقدر دير ... نه انقدر دير

هیچ نظری موجود نیست: